- بالاخره
- تازی نادرست سرانجام بتاوار باری سرانجام آخر عاقبت سرانجام، عاقبت
معنی بالاخره - جستجوی لغت در جدول جو
- بالاخره
- سرانجام
- بالاخره
- سرانجام، پایان، عاقبت، در آخر کار
- بالاخره ((اَ خَ رَ یا رِ))
- سرانجام، عاقبت، باری (واژه فرهنگستان)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به نهاد فطری جبلی: ... جانی بالفطره است، فطره از روی سرشت: بالفطره جنایتکار است
خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، بالاخانۀ تابستانی
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
پربار، پرواره، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
قسمت بالای بدن از سر تا کمر، کنایه از قسمت بالای لباس
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
ساختمان کوچک با یک یا چند اتاق در قسمت فوقانی خانه و مستقل از آن
بالاخانه را اجاره دادن: کنایه از عقل سالم نداشتن، سخنان پریشان و نامربوط گفتن
بالاخانه را اجاره دادن: کنایه از عقل سالم نداشتن، سخنان پریشان و نامربوط گفتن
آسانسور
یکبارگی یکبار ه یکبارگی بیکبار: (چه لازم که رای خود را در رای نوکر و چاکر مستهلک سازی و خود بالمره عاطل و مستدرک باشی)
صاحب قامت بلند
بالا رونده صاعد، دستگاهی که برای بالا رفتن باشکوبهای ساختمان بکار رود آسانسور
اسب جنیبت اسب کوتل
به ویژه
نوعی پنجره که رو به بالا باز می شده
بالارونده، آسانسور
آسانسور، اتاقکی در بعضی از ساختمان های چندطبقه که به وسیلۀ برق کار می کند و برای جابجا کردن افراد و حمل بار در طبقات مختلف استفاده می شود
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، پالاری، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام
تیر ستبر که در پوشش خانه ها بکار برند چوب بزرگ و ضخیم که دو سر آنرا بر بالای دو دیوار ساختمان گذارند و سر تیره های سقف را روی آن قرار دهند حمال سرانداز شاه تیر بالا گر، ستون
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، پالار، پالاری، بالاگر، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام، برای مثال به چشمت اندر بالار ننگری تو به روز / به شب به چشم کسان اندرون ببینی کاه (رودکی - ۵۱۰)