- باعث
- غرض، موجب، انگیزه، داعی، علت، جهت، مجازاً سبب
معنی باعث - جستجوی لغت در جدول جو
- باعث
- انگیزاننده، مایه، انگیزه
- باعث
- سبب، علت، انگیزه، برانگیزنده
- باعث ((عِ))
- برانگیزنده، سبب، علت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
علت و انگیزه
مؤنث واژۀ باعث، سبب، علت، انگیزه، برانگیزنده
نابخرد بی خرد
دور
جمع باعثه باعث، انگیزه ها برانگیزندگان
بحث کننده، پژوهنده
باعث ها، سبب ها، علت ها، انگیزه ها، برانگیزنده ها، جمع واژۀ باعث
بحث کننده، کاونده
فرستادن کسی را بتنهائی
پارسی تازی شده باز بازه یاز اندازه ای برابربا سر انگشت دست راست تاسر انگشت دست چپ هنگامیس که دست ها رابه دو سوی گشوده ایم واحد طول از سر انگشت دست راست تا سر انگشت دست چپ آنگاه که دستها را افقی بطرفین باز کنند باز
انگیختن، برانگیختن، به کاری وا داشتن، زنده کردن مردگان، قیامت
اندازه دو دست که از هم گشوده باشد، فروشنده
اندازۀ از سرانگشت دست راست تا سرانگشت دست چپ وقتی که دست ها را افقی به دو طرف باز کنند، باز، یاز
مایه پند