جدول جو
جدول جو

معنی باعث - جستجوی لغت در جدول جو

باعث
غرض، موجب، انگیزه، داعی، علت، جهت، مجازاً سبب
تصویری از باعث
تصویر باعث
فرهنگ لغت هوشیار
باعث
انگیزاننده، مایه، انگیزه
تصویری از باعث
تصویر باعث
فرهنگ واژه فارسی سره
باعث
سبب، علت، انگیزه، برانگیزنده
تصویری از باعث
تصویر باعث
فرهنگ فارسی عمید
باعث
((عِ))
برانگیزنده، سبب، علت
تصویری از باعث
تصویر باعث
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باعثه
تصویر باعثه
علت و انگیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باعثه
تصویر باعثه
مؤنث واژۀ باعث، سبب، علت، انگیزه، برانگیزنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باعک
تصویر باعک
نابخرد بی خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باعد
تصویر باعد
دور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواعث
تصویر بواعث
جمع باعثه باعث، انگیزه ها برانگیزندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باحث
تصویر باحث
بحث کننده، پژوهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواعث
تصویر بواعث
باعث ها، سبب ها، علت ها، انگیزه ها، برانگیزنده ها، جمع واژۀ باعث
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باحث
تصویر باحث
((حِ))
بحث کننده، جوینده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باحث
تصویر باحث
بحث کننده، کاونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بعث
تصویر بعث
فرستادن کسی را بتنهائی
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده باز بازه یاز اندازه ای برابربا سر انگشت دست راست تاسر انگشت دست چپ هنگامیس که دست ها رابه دو سوی گشوده ایم واحد طول از سر انگشت دست راست تا سر انگشت دست چپ آنگاه که دستها را افقی بطرفین باز کنند باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعث
تصویر بعث
انگیختن، برانگیختن، به کاری وا داشتن، زنده کردن مردگان، قیامت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باع
تصویر باع
اندازه دو دست که از هم گشوده باشد، فروشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بعث
تصویر بعث
((بَ))
برانگیختن، فرستادن، زنده کردن مردگان
فرهنگ فارسی معین
اندازۀ از سرانگشت دست راست تا سرانگشت دست چپ وقتی که دست ها را افقی به دو طرف باز کنند، باز، یاز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باعث عبرت
تصویر باعث عبرت
مایه پند
فرهنگ واژه فارسی سره