جدول جو
جدول جو

معنی باطلاقی - جستجوی لغت در جدول جو

باطلاقی
پارسی ترکی تو روسک (گویش گیلکی) از پرندگان
تصویری از باطلاقی
تصویر باطلاقی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باتلاقی
تصویر باتلاقی
اراضی باتلاقی، لجنزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باطلاق
تصویر باطلاق
ترکی مرداب زمین یا آبی راکد که پای در آن فرو رود، لجنزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطلاقی
تصویر اطلاقی
کسی که از لشکریان نیست، آزاد از سپاهی گری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باجناقی
تصویر باجناقی
ترکی همریشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براطلاق
تصویر براطلاق
((بَ. اِ))
کلاً، به تمامی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اخلاقی
تصویر اخلاقی
خویی رفتاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باتلاق
تصویر باتلاق
ترکی مرداب آبگند ترکی مرداب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باتلاق
تصویر باتلاق
باطلاق، پهنه زمینی که به علت نداشتن راه زه کشی، رطوبت در آن اشباع شده، به حالت سست و اسفنجی در آمده، گاه تمام یا بخشی از آن را آب فراگرفته، یا گیاهانی بر آن روییده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باتلاق
تصویر باتلاق
زمین پرگل و لای که عبور از آن دشوار است، آبگند، لجن زار، مرداب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اخلاقی
تصویر اخلاقی
Ethical, Moral
دیکشنری فارسی به انگلیسی
этический , моральный
دیکشنری فارسی به روسی
етичний , моральний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
伦理的 , 道德的
دیکشنری فارسی به چینی
จริยธรรม , ศีลธรรม
دیکشنری فارسی به تایلندی
أخلاقيٌّ , خلوقيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
אֶתִּיקִי , מוסרי
دیکشنری فارسی به عبری
倫理的な , 道徳的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
윤리적인 , 도덕적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بالای
تصویر بالای
بالا فوق، بر، مقام، مرتبه
فرهنگ لغت هوشیار
روان کردن، گشودن رهانیدن، هلاندن (طلاق دادن)، یله کردن خان و مان یله کردم (تاریخ برامکه)، گشتن دادن رها کردن آزاد کردن: اطلاق محبوسین، استعمال کلمه ای در معنیی مخصوص، رهایی آزادی خلاص از بند و قید، حقی که بنویسنده مفاصا حساب پرداخته میشد حق الاطلاق، جمع اطلاقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطلاق
تصویر اطلاق
استعمال کلمه ای مخصوص خواه به طریق حقیقت و خواه بر سبیل مجاز، گشودن، روان کردن، رها کردن، آزاد کردن
فرهنگ فارسی عمید