معنی باتلاق
- باتلاق
- باطلاق، پهنه زمینی که به علت نداشتن راه زه کشی، رطوبت در آن اشباع شده، به حالت سست و اسفنجی در آمده، گاه تمام یا بخشی از آن را آب فراگرفته، یا گیاهانی بر آن روییده است
واژههای مرتبط با باتلاق
باتلاق
- باتلاق
- ترکی مرداب آبگند ترکی مرداب
باتلاق
- باتلاق
- زمین پرگل و لای که عبور از آن دشوار است، آبگند، لجن زار، مرداب
باتلاق
- باتلاق
- کلمه ترکیست، بمعنی زمینی که آب بسیار همیشه آنرا گلناک دارد بدان حد که پای یا تن آدمی و ستور در آن فروشود، لجن زار، مرداب، زمین پر گل و لای که عبور کاروان از آن مشکل بود، (ناظم الاطباء)، رجوع به باطلاق شود
باتلاق
- باتلاق
- باطلاق، گنداب، مرداب، منجلاب
متضاد: دریاچه
ابتلاق
- ابتلاق
- درخشیدن، درفشیدن
باطلاق
- باطلاق
- ترکی مرداب زمین یا آبی راکد که پای در آن فرو رود، لجنزار
باتلاقی
- باتلاقی
- اراضی باتلاقی، لجنزار
باطلاق
- باطلاق
- باتلاق، زمینی با آبی راکد که پای درآن فرو رود، (یادداشت مؤلف)، گِلزار، لجن زار، خلاب، زمینی یا شوره زاری سخت گلناک و سست بسبب ایستادن آب در آن که اجسام بر آن قرار نتوانند گرفت و فروروند، ناودان بام خانه، (ناظم الاطباء)
باطلاق
- باطلاق
- دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه که در 20 هزارگزی خاوربخش و 16 هزارگزی شوسۀ میانه به خلخال واقع است، ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 81 تن سکنه و آب آن از چشمه تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و نخود و عدس و بزرک و شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)