- باشگونه
- سرنگون وارون
معنی باشگونه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرنگون وارون
عکس قلب مقلوب باز گردانیده شده
معکوس وارونه باژگونه: (چرا خواهیم گیتی را نمونه چو ما داریم طبع واژگونه ک) (ویس ورامین)
معکوس، مقلوب، واژگون
باژگون، برای مثال خاک پایت را زحل از دیده بر سر می نهد / آری آری هست دایم کار هندو باشگون (رکن الدین بکرانی - لغتنامه - باشگون)
برعکس، بالعکس
حالت باشگونه وارونه بودن، مباینت ضدیت
تکرار سخنی اعاده مطلبی
باژگونه واژگونه واژگون
سرنگون وارون
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اطاق بیرون را توان دید و بعکس
بادرنجبویه
نهالی توشک که بر بالای آن خوابند، بالا پوش جبه، تکیه گاه، زن بازیگر مطربه
باژگونگی، واژگونگی، واژگون بودن
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، غنجاره، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، گلغونه، ولغونه، لغونه، بهرامن
بادرنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، ترنگان، ترنجان، بادرویه، بادرنجبویه
تکیه گاه، پشتی، نهالی، تشک، جبه، بالاپوش، زن بازیگر و مطربه
والغونه
سرنگون وارون، یا نسبت واژگونه. عکس نسبت، آنکه رفتارش نادرست و نامعقول باشد: (همانست کین واژگونه جهان یکی را بر دیگر آرد دوان)، شوم نامبارک نحس، بدبخت بخت برگشته: (بران واژگونه دو لشکر دمان شبیخون بر آردن از ناگهان)
نوعی پنجره یا پرده از جنس چوب های نازک که برای جریان یافتن هوا، جلو در یا پنجره کار می گذاشتند، کرکره
منحوس، نحس
چادری که زنان بر سر اندازند روسری زنان چارقب
محلی بزرگ که عده ای برای ورزش یا بازی و یا دید و بازدید جمع شوند
با جلال باعظمت باابهت
مقلوب، واژگونه، وارونه
وارونه، واژگونه، برگشته
گیاهی است خوشبو با برگهای پر
واژگون، سرنگون، وارون، برای مثال مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر / که صاف این سر خم جمله دردی آمیز است (حافظ - ۱۰۰ حاشیه)
باژگون، واژگون، سرنگون، وارون
باشامه، چادر، چارقد، روسری زنان
گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونج، بابونک، تفّاح الارض، کوبل
بابونۀ گاوی: در علم زیست شناسی نوعی بابونه با برگ های بریده، معطر و تلخ که بوته اش بزرگ تر از دیگر انواع آن است
بابونۀ گاوی: در علم زیست شناسی نوعی بابونه با برگ های بریده، معطر و تلخ که بوته اش بزرگ تر از دیگر انواع آن است