- باشامه
- روسری زنان
معنی باشامه - جستجوی لغت در جدول جو
- باشامه
- چادر، چارقد، روسری زنان،
برای مثال دریده ماه پیکر جامه در بر / فکنده لاله گون باشامه بر سر (فخرالدین اسعد - لغتنامه - باشامه)
- باشامه ((مِ))
- مقنعه، روسری، چارقد، واشام، باشام، واشامه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چادری که زنان بر سر اندازند روسری زنان چارقب
پاجامه تنبان شلوار
پیله ابریشم فیلق، نوعی از ابریشم که هنوز آنرا از هم نگشاده باشند، خرقه درویشان که از پاره های رنگارنگ دوخته باشند مرقع، رقعه و پینه که درویشان بر خود دوزند، خال گوشتی که از بشره آدمی برآمده باشد اژخ مانندی که از چهره شخص بر آید، گل چشم مانندی که از طلا و نقره یا از ابریشم سازند و بر کلاه طفلان دوزند، نگین و مهر انگشتری نگینی که بصورت بادام باشد، هر جنس مطبوع و نفیس
روسری زنان، چارقد، سراگوش
باشامه، چادر، چارقد، روسری زنان
واشام: (وزان پس داد وی را نامه ویس همان پیرایه و واشامه ویس) (ویس ورامین)
پیلۀ کرم ابریشم، پردۀ نازکی که کرم ابریشم از لعاب دهن خود به دور خود می تند و در میان آن محصور می شود، پیله ها را به ترتیب مخصوصی گرم می کنند و می ریسند تا ابریشم به دست آید، نوغان، پیله، فیلچه، پله
هرچه شبیه مغز بادام باشد مانند نگین انگشتری
خال گوشتی درشت که در پوست بدن پیدا شود، رقعه، پینه
در تصوف جامۀ درویشان که از تکه های رنگارنگ دوخته می شد
هرچه شبیه مغز بادام باشد مانند نگین انگشتری
خال گوشتی درشت که در پوست بدن پیدا شود، رقعه، پینه
در تصوف جامۀ درویشان که از تکه های رنگارنگ دوخته می شد
پرده در، پرده ساز سیم ساز
هر نوع پرده، خواه پردۀ خانه یا پردۀ ساز
مقنعه، روسری، واشام، واشامه، باشامه
ابلاغیه
موجود، ساکن، حاضر
پروژه
دیباچه، عنوان، سر نامه
پر آرزو بسیار کام
زیر جامه تنبان، شلوار پاشامه. توضیح پیژاما در انگلیسی از این کلمه ماخوذ است
اسب جنیبت اسب کوتل
آنکه شهامت دارد شجاع: مرد با شهامتی است مقابل بی شهامت
ساکن مقیم آرام گیرنده، جمع باشندگان
ترکی باشه نام جایی است ترکی کفش، دم پایی
محلی بزرگ که عده ای برای ورزش یا بازی و یا دید و بازدید جمع شوند
با جلال باعظمت باابهت
حکم یا دستوری که از طرف وزارتخانه یا موءسسه ای در نسخه های متعدد نویسند و بشعب و کارمندان ابلاغ کنند متحد المال
اسباب تجمل، تفاخر، منت، عفونامه
پاژنامه پازنامه پاچنامه