ناحیه ای است از توابع موصل در مشرق دجله که دراخبار حمدان از آن ذکری رفته است، (معجم البلدان)، و رجوع به مراصد الاطلاع و قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1198 شود
ناحیه ای است از توابع موصل در مشرق دجله که دراخبار حمدان از آن ذکری رفته است، (معجم البلدان)، و رجوع به مراصد الاطلاع و قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1198 شود
بسولیدن. نفرین و دعای بد کردن باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نفرین کردن. نفرین کنانیدن. (شرفنامۀ منیری). نفرین کردن. (فرهنگ نظام) (مؤید الفضلاء) (سروری: بسورید). بد خواستن. لعنت کردن. رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ورق 186 و بسولیدن و بشوریدن شود
بسولیدن. نفرین و دعای بد کردن باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نفرین کردن. نفرین کنانیدن. (شرفنامۀ منیری). نفرین کردن. (فرهنگ نظام) (مؤید الفضلاء) (سروری: بسورید). بد خواستن. لعنت کردن. رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ورق 186 و بسولیدن و بشوریدن شود
قطعه ای است از کورۀ استان در سوی غربی بغداد که اکنون از کورۀ نهر عیسی بن علی بشمار میرود و نحاسیه و حارثیه و نهر ارما از آن ناحیه است و در کنارۀ آن قسمتی از بغداد بنیان نهاده شده است از قبیل قریّه و نجمی و رقه... گویند هر آنچه را در جانب شرقی سراه باشد بادوریا و آنچه را در سوی غربی آن باشد قطربل خوانند و ابوالعباس احمد بن محمد بن موسی بن فرات گفته است هر یک از کاتبان که بدبیری بادوریا اختصاص یابد، دیوان خراج به وی واگذار میشود و دبیری که عهده دار دیوان خراج گردد سرانجام بوزارت میرسد زیرا معاملات آن ناحیه مختلف است و قصبۀ آن حضرت محسوب شود و معامله در آن با امرا و وزرا و سرداران و کاتبان و اشراف و بزرگان است و کسی که بضبط اختلاف این معاملات نایل آید و در استیفای معاملات طبقات مزبور مهارت یابد برای امور بزرگ شایسته باشد. و در تعریب این کلمه دو تغییر روی داده است: یکی کسر راء و دیگر آوردن همزه ای به آخر آن، چنانکه شاعر گوید: فداء ابی اسحاق نفسی و اسرتی و قلت له نفسی فداء و معشری اطبت و اکثرت العطاء مسمّحا فطب نامیاً فی نصره العیش و اکثر و ادّیت فی بادوریاء و مسکن خراجی و فی جنبی کنار و یعمر. (از معجم البلدان). و رجوع به تجارب الامم ج 2 صص 95-97 و فتوح البلدان ص 258 و 263 شود
قطعه ای است از کورۀ استان در سوی غربی بغداد که اکنون از کورۀ نهر عیسی بن علی بشمار میرود و نحاسیه و حارثیه و نهر ارما از آن ناحیه است و در کنارۀ آن قسمتی از بغداد بنیان نهاده شده است از قبیل قُرَیّه و نجمی و رقه... گویند هر آنچه را در جانب شرقی سراه باشد بادوریا و آنچه را در سوی غربی آن باشد قطربل خوانند و ابوالعباس احمد بن محمد بن موسی بن فرات گفته است هر یک از کاتبان که بدبیری بادوریا اختصاص یابد، دیوان خراج به وی واگذار میشود و دبیری که عهده دار دیوان خراج گردد سرانجام بوزارت میرسد زیرا معاملات آن ناحیه مختلف است و قصبۀ آن حضرت محسوب شود و معامله در آن با امرا و وزرا و سرداران و کاتبان و اشراف و بزرگان است و کسی که بضبط اختلاف این معاملات نایل آید و در استیفای معاملات طبقات مزبور مهارت یابد برای امور بزرگ شایسته باشد. و در تعریب این کلمه دو تغییر روی داده است: یکی کسر راء و دیگر آوردن همزه ای به آخر آن، چنانکه شاعر گوید: فداء ابی اسحاق نفسی و اسرتی و قلت له نفسی فداء و معشری اطبت و اکثرت العطاء مسمّحا فطب نامیاً فی نصره العیش و اکثر و ادّیت فی بادوریاء و مسکن خراجی و فی جنبی کنار و یعمر. (از معجم البلدان). و رجوع به تجارب الامم ج 2 صص 95-97 و فتوح البلدان ص 258 و 263 شود
ایام باحوریه،روزها باشد که در آن بحران واقع شود. قسمی از آن بحران تام است و آن در این بیت مذکور است: در یدک و کا کدو کز میدان یقین لابالد و لزم ایام بحارین را گزین. و قسمی غیرتام و آنرا ایام روز و واقع در وسط نیز گویند. و آن در این بیت مذکور است: ج ده و وط و یا بازیج است ویز همچنین. (بحر الجواهر)
ایام باحوریه،روزها باشد که در آن بحران واقع شود. قسمی از آن بحران تام است و آن در این بیت مذکور است: در یدک و کا کدو کز میدان یقین لابالد و لزم ایام بحارین را گزین. و قسمی غیرتام و آنرا ایام روز و واقع در وسط نیز گویند. و آن در این بیت مذکور است: ج ده و وط و یا بازیج است ویز همچنین. (بحر الجواهر)
منسوب به برسو. برسوئین. مقابل فروسویین: و اگر سحج و ریش نو است و در روده های برسویین است آنرا بشربتهای نرم و شوینده پاک باید کرد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و اگر (آماس) اندرحجاب باشد که میان احشاء برسویین و فروسویین ایستاده است آن را ذات الجنب گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
منسوب به برسو. برسوئین. مقابل فروسویین: و اگر سحج و ریش نو است و در روده های برسویین است آنرا بشربتهای نرم و شوینده پاک باید کرد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و اگر (آماس) اندرحجاب باشد که میان احشاء برسویین و فروسویین ایستاده است آن را ذات الجنب گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در 9 هزارگزی شمال فهلیان برکنار راه شوسۀ کازرون به بهبهان در دامنه واقع است، ناحیه ایست گرمسیر و دارای 109 تن سکنه، آب آنجا از چشمۀ کره تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و حبوبات و برنج و شغل مردمش زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، بمجاز آبستن شدن، حامله گشتن، حامل شدن، - ببالا برآمدن، برشدن، ارتفاع گرفتن، از جای فرودین بجایگاه برین رفتن، بر فراز بلندی یا تپه شدن: ببالا برآمد درفشی به دست به نعره همی کوه را کرد پست، فردوسی
دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در 9 هزارگزی شمال فهلیان برکنار راه شوسۀ کازرون به بهبهان در دامنه واقع است، ناحیه ایست گرمسیر و دارای 109 تن سکنه، آب آنجا از چشمۀ کره تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و حبوبات و برنج و شغل مردمش زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، بمجاز آبستن شدن، حامله گشتن، حامل شدن، - ببالا برآمدن، برشدن، ارتفاع گرفتن، از جای فرودین بجایگاه برین رفتن، بر فراز بلندی یا تپه شدن: ببالا برآمد درفشی به دست به نعره همی کوه را کرد پست، فردوسی
شیخ علی بن احمد سعید باصبرین صاحب کتاب ’اثمد العینین فی اختلاف الرملی و ابن حجر’ درفقه شافعی که در مصر بسال 1303 هجری قمری بچاپ رسیده است. رجوع به معجم المطبوعات ذیل علی باصبرین شود
شیخ علی بن احمد سعید باصبرین صاحب کتاب ’اثمد العینین فی اختلاف الرملی و ابن حجر’ درفقه شافعی که در مصر بسال 1303 هجری قمری بچاپ رسیده است. رجوع به معجم المطبوعات ذیل علی باصبرین شود
میخائیل، از عناصر انقلابی روسیه، متولد بسال 1814 میلادی و متوفی بسال 1876 میلادی او فرزند یکی از مالکان واز نگهبانان سلطنتی بود، برای آموختن فلسفه به برلین رفت (1841)، در پاریس با ژرژسان و پرودون آشنا شد، در زوریخ به فعالیت های اجتماعی پرداخت، او را بروسیه احضار کردند نپذیرفت، در فرانسه نطقی بمخالفت حکومت روسیه ایراد کرد که به اخراج او از فرانسه منجر شد، اما پس از انقلاب 1848 بار دیگر بپاریس بازگشت، در 1849 در پروس و اتریش و روسیه غیاباً محکوم به اعدام شد، در بازگشت بروسیه پس از یک سلسله مبارزات درسال 1857 به سیبری تبعید شد، در 1863 با چند روزنامه برای برانگیختن دهقانان همکاری کرد، چندی بعد بسویس آمد و عضو کمیتۀ بین المللی کارگران شد و افکار کارل مارکس را تأیید کرد، او در ایجاد جمعیت های انقلابی درکشورهای اروپای مرکزی فردی مؤثر بشمار رفته است
میخائیل، از عناصر انقلابی روسیه، متولد بسال 1814 میلادی و متوفی بسال 1876 میلادی او فرزند یکی از مالکان واز نگهبانان سلطنتی بود، برای آموختن فلسفه به برلین رفت (1841)، در پاریس با ژرژسان و پرودون آشنا شد، در زوریخ به فعالیت های اجتماعی پرداخت، او را بروسیه احضار کردند نپذیرفت، در فرانسه نطقی بمخالفت حکومت روسیه ایراد کرد که به اخراج او از فرانسه منجر شد، اما پس از انقلاب 1848 بار دیگر بپاریس بازگشت، در 1849 در پروس و اتریش و روسیه غیاباً محکوم به اعدام شد، در بازگشت بروسیه پس از یک سلسله مبارزات درسال 1857 به سیبری تبعید شد، در 1863 با چند روزنامه برای برانگیختن دهقانان همکاری کرد، چندی بعد بسویس آمد و عضو کمیتۀ بین المللی کارگران شد و افکار کارل مارکس را تأیید کرد، او در ایجاد جمعیت های انقلابی درکشورهای اروپای مرکزی فردی مؤثر بشمار رفته است
گماشتگان و کارگزاران و کارپردازان، جمع مامور، بنگرید به مامور جمع مامور در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : هنوز برای هیچکس روشن نبود که چه شیر پاک خورده ای رفته بمامورین خبر داده بود که در آن خانه جنس قاچاق هست
گماشتگان و کارگزاران و کارپردازان، جمع مامور، بنگرید به مامور جمع مامور در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : هنوز برای هیچکس روشن نبود که چه شیر پاک خورده ای رفته بمامورین خبر داده بود که در آن خانه جنس قاچاق هست