- باس
- عذاب، قوت ودلیری فرانسوی نر آوا بم بیم، سختی، دلیری بمترین صدای مرد مقابل سیرانو. قوت دلیری شجاعت، خشم غضب، عذاب سختی شدت، بیم خوف
معنی باس - جستجوی لغت در جدول جو
- باس
- شجاعت، دلیری، قوت، خشم، خوف، عذاب، شدت، سختی
- باس
- ویژگی صدای بم مرد، خوانندۀ مرد که صدای بم دارد، قسمتی از قطعۀ موسیقی که این خواننده اجرا می کند، مجموعه ای از خوانندگان گروه کر که صدای بم مردانه دارند
- باس
- بم ترین صدای مرد در موسیقی، بم ترین و بزرگترین ساز زهی در ارکستر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماخوذ از فرانسه، لگن خاصره
کسی که لبخند زند
شجاع، مرد، دلیر، دلاور
دهن دره، خمیازه خمیازه خامیازه دهان دره
بلند و دراز
فراخ کننده، گسترنده
سختی، آسیب، گرسنگی
خمیازه، دهن دره، فاژ، فاژه، برای مثال ای برادر بیار کاسۀ می / چند باسک زنم ز خواب و خمار (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۴)
سربرافراخته، ویژگی درخت بلند
تبسم کننده، لبخند زننده،، آنکه لبخند می زند
برجستگی در پشت بدن بالاتر از ران و پایین تر از کمر
گستراننده، گشاینده، فراخ کننده، فراخی دهنده، از نام های خداوند
زن بد خوی
عتیقه
سیاهرگی که بمحاذات محور بازو در زیر جلد قرار دارد و حجیم تر از سیاهرگ قیفال است و بدو سیاهرگ زند اسفل و میانی تقسیم میشود. این سیاهرگ مسیرش در زیر پوست در 3، 1 فوقانی بازو با چشم کاملا مشهود است شاهرگ دست
فرانسوی چوبک باکتری دراز اندام و کشیده. توضیح باسیلها. قسمی از باکتریها که دراز اندام و کشیده اند و اغلب آنها ناخوشیهای مختلف را موجب میشوند از قبیل باسیل سیاه زخم باسیل کخ و غیره که اولی ناخوشی سیاه زخم را موجب میشود و دومی تولید مرض سل میکند. عده ای از باسیلها نیز در تخمیرات شرکت میکنند
شاعر، تاریخگو، قصه خوان
برج و بارو و دیوار قلعه
پارسی تازی شده بازور (پالایش زبان فارسی) از بیماری ها
آشنایی به خواندن و نوشتن
فرهیخته
گاه آهن، آلات و وسائل کارگردان
گرانبار، سنگین، محکم
فرانسوی آبگیر
چاپ کردن طبع کردن
یکی از روشهای معمول ایجاد نقش بر روی سفال است که با استفاده از مهر انجام میگیرد
بنگرید به بسمه خانه چاپخانه مطبعه