ویژگی صدای بم مرد، خوانندۀ مرد که صدای بم دارد، قسمتی از قطعۀ موسیقی که این خواننده اجرا می کند، مجموعه ای از خوانندگان گروه کر که صدای بم مردانه دارند
ویژگی صدای بم مرد، خوانندۀ مرد که صدای بم دارد، قسمتی از قطعۀ موسیقی که این خواننده اجرا می کند، مجموعه ای از خوانندگان گروه کر که صدای بم مردانه دارند
در شمال خاوری منوجان (جیرفت در راه ریگان که در سه منزلی بندر هرموز است دو شهر باس و جکین در همسایگی یکدیگر واقع بود و هر کدام مسجد و بازاری جداگانه داشت. (ترجمه سرزمین های خلافت شرقی لسترانج ص 340) ، تاریخ خوان. قصه گوی. (شعوری ج 1 ص 192) و رجوع به باسره و باسرم شود نام تنگه ای است در حدود تاسمانی (استرالیا)، که بوسیلۀ ژرژباس در 1798 میلادی کشف شده وبهمین مناسبت بدین نام شهرت یافته است، رجوع به قاموس الاعلام ج 2 ص 1196 شود
در شمال خاوری منوجان (جیرفت در راه ریگان که در سه منزلی بندر هرموز است دو شهر باس و جکین در همسایگی یکدیگر واقع بود و هر کدام مسجد و بازاری جداگانه داشت. (ترجمه سرزمین های خلافت شرقی لسترانج ص 340) ، تاریخ خوان. قصه گوی. (شعوری ج 1 ص 192) و رجوع به باسره و باسرم شود نام تنگه ای است در حدود تاسمانی (استرالیا)، که بوسیلۀ ژرژباس در 1798 میلادی کشف شده وبهمین مناسبت بدین نام شهرت یافته است، رجوع به قاموس الاعلام ج 2 ص 1196 شود
قدیم در مقابل حادث، (برهان) (هفت قلزم) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج)، قدیم که باش نیز گویند، (ناظم الاطباء) (فرهنگ دساتیر 234)، و آن جزو اول باستان است، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، بمعنی کهنه و قدیم از مجعولات دساتیر است، (یادداشت مؤلف)، معمر، سالخورده
قدیم در مقابل حادث، (برهان) (هفت قلزم) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج)، قدیم که باش نیز گویند، (ناظم الاطباء) (فرهنگ دساتیر 234)، و آن جزو اول باستان است، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، بمعنی کهنه و قدیم از مجعولات دساتیر است، (یادداشت مؤلف)، معمر، سالخورده
در اساطیر مصری نام خدائی است که سر مجسمۀ آن به شکل سر گربه ساخته میشده است و هرودوت از آن به ’بوباست’ نام برده است، این نام از شهر بوباستیس گرفته شده و معبد معتبر این الهه در این شهر بوده است
در اساطیر مصری نام خدائی است که سر مجسمۀ آن به شکل سر گربه ساخته میشده است و هرودوت از آن به ’بوباست’ نام برده است، این نام از شهر بوباستیس گرفته شده و معبد معتبر این الهه در این شهر بوده است
خمیازه و دهان دره باشدو سبب آن خواب یا خمار است. (برهان) (هفت قلزم) (انجمن آرای ناصری). پاسک. دهن دره که به هندی آنرا جماهی گویند. (غیاث اللغات). خمیازه که آنرا آسا و فاژ وفاژه نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری). آسا. فازه. دهان دره. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 172). فازه که از خواب و خمار باشد. (آنندراج). آنکه دهن از هم باز شود از کاهلی یا از غلبۀ خواب و آنرا آسا و اسا و پاسک و خامیازه و دهان دره و دهن دره و فاژ و فاز نیز گویند. به تازیش ثؤباء نامند. (شرفنامۀ منیری) : چو باسک کند ماه من از خمار قرار از مه نو نماید فرار. لبیبی (از شعوری). ای برادر بیار کاسۀ می چند باسک زنم ز خواب و خمار. طیان مروزی (از جهانگیری و آنندراج). نام یکی از سرهای هفتگانه مار. و منها نشذ یسکنه ناگ الحیات واسماء سرهای هفتگانه این است: اننت، باسک، دکشک، کرکوتک، مهاپذم، کنبل، اشوتر. (ماللهند ص 123 س 20) به هندی نام ماری است. (تحقیق ماللهند ص 114 س 17) ماری است. نزد مورخین هنود نام پادشاه ماران. (غیاث اللغات)
خمیازه و دهان دره باشدو سبب آن خواب یا خمار است. (برهان) (هفت قلزم) (انجمن آرای ناصری). پاسک. دهن دره که به هندی آنرا جماهی گویند. (غیاث اللغات). خمیازه که آنرا آسا و فاژ وفاژه نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری). آسا. فازه. دهان دره. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 172). فازه که از خواب و خمار باشد. (آنندراج). آنکه دهن از هم باز شود از کاهلی یا از غلبۀ خواب و آنرا آسا و اسا و پاسک و خامیازه و دهان دره و دهن دره و فاژ و فاز نیز گویند. به تازیش ثؤباء نامند. (شرفنامۀ منیری) : چو باسک کند ماه من از خمار قرار از مه نو نماید فرار. لبیبی (از شعوری). ای برادر بیار کاسۀ می چند باسک زنم ز خواب و خمار. طیان مروزی (از جهانگیری و آنندراج). نام یکی از سرهای هفتگانه مار. و منها نشذُ یسکنه ناگ الحیات ُ واسماء سرهای هفتگانه این است: اننت، باسُک، دکشک، کرکوتک، مهاپذم، کنبل، اشوتر. (ماللهند ص 123 س 20) به هندی نام ماری است. (تحقیق ماللهند ص 114 س 17) ماری است. نزد مورخین هنود نام پادشاه ماران. (غیاث اللغات)