جدول جو
جدول جو

معنی باسم

باسم
تبسم کننده، لبخند زننده،، آنکه لبخند می زند
تصویری از باسم
تصویر باسم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باسم

باسم

باسم
خندان بی آنکه صدایی از دهان خارج شود. از مصدر بَسم. (اقرب الموارد). گشودن لبان بطوری که نموداری از خنده شود و آن کمترین صورت خنده و بهترین آن است. (از تاج العروس). و قال الزجاج: التبسم اکثر ضحک الانبیاء. (تاج العروس). خندان. (آنندراج). تبسم کننده. (ناظم الاطباء). دندان سپیدکننده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا