جدول جو
جدول جو

معنی بازگویی - جستجوی لغت در جدول جو

بازگویی
سخن گفته بازگفتن، (آنندراج)، تکرار سخن کردن:
سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیا
دل پر هزار حسرت به امید بازگویی،
نظیری نیشابوری (از آنندراج)، خاموش، فرونشسته، منطفی:
شمع فلک با هزار مشعل انجم
پیش وجودت چراغ بازنشسته است،
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
بازگویی
نقل
تصویری از بازگویی
تصویر بازگویی
فرهنگ واژه فارسی سره
بازگویی
واگویش
تصویری از بازگویی
تصویر بازگویی
فرهنگ واژه فارسی سره
بازگویی
تکرار، تکریر، روایت، نقل، واگو، بیان
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
تحقیق و پرسش از متهم یا مظنون دربارۀ موضوع اتهام
فرهنگ فارسی عمید
عمل بازجو، تفتیش، تجسس، تحقیق، فحص، بازجست، پژوهش، پیشتر بجای این کلمه تفتیش کتبی و اقتراح و تحقیق بکار میرفت: ازبازجوئی نوشته های فلان معلوم شد که حق بجانب اوست
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
واگو کردن. تکرار:
ز استماع کلام تو گوش گوهرچین
ز بازگویۀ نام تو نطق شکرخا.
ظهوری (از آنندراج).
و رجوع به بازگو شود، بمجاز، فرونشستن. خاموش شدن:
بر آتش عشق آب تدبیر
چندانکه زدیم بازننشست.
سعدی (خواتیم).
طمع را نه چندان دهان است باز
که بازش نشیند بیک لقمه آز.
سعدی (بوستان).
، پایان یافتن. تمام شدن:
نمیدانند کز بیمار عشقت
حرارت بازننشیند بسردی.
سعدی (طیبات).
، از خواب برخاستن. (یادداشت مؤلف). بیدار شدن: پس الیاس گفت اگر روزی که شما بازنشینید این آبهاء شما خشک شده باشد، شماچه خواهید کردن ؟ گفتند: کلنگ و تیشه را کار فرمائیم. آن شب همه بخفتند بامداد که بازنشستند همه را آب بچشم فرو آمده بود و چشمه ها خشک شده، پس آن پیمبر ایشان را گفت کلنگ و تیشه را کار فرمائید. (اسکندرنامۀنسخۀ نفیسی).
بیاض روز درآید چو ازدواج سیاه
برهنه بازنشیند یکی سپیداندام.
سعدی (طیبات).
، برخاستن. دوباره زنده شدن:
زندگان را نه عجب گر بتو میلی باشد
مردگان بازنشینند بعشقت ز قبور.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بازگویه
تصویر بازگویه
تکرار سخنی اعاده مطلبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
پرس و جو از متهم، استنطاق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
تفتیش
فرهنگ واژه فارسی سره
استفسار، استنطاق، بازپرسی، پرسش، تحقیق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تعبیر خواب بازجویی اگر خواب ببینید کسی شما را بازجویی می کند، نشانه آن است که در پایدار کردن روابط خود با دوستانتان شکست خواهید خورد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
استجوابٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
Inquisition, Interrogation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inquisition, interrogation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
심문
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
инквизиция , допрос
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
Inquisition, Verhör
دیکشنری فارسی به آلمانی
بازجویی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
بازپرس , بازجویی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
অনুসন্ধান , জিজ্ঞাসাবাদ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
uchunguzi, mahojiano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
sorgulama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inkwizycja, przesłuchanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
审问
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
חֲקִירָה , חֲקִירָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
पूछताछ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
pemeriksaan, interogasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
การสอบสวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inquisitie, ondervraging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
інквізиція , допит
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inquisición, interrogatorio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inquisizione, interrogatorio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
inquisição, interrogatório
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازجویی
تصویر بازجویی
尋問
دیکشنری فارسی به ژاپنی