- بازپرداخت
استردادٌ
معنی بازپرداخت - جستجوی لغت در جدول جو
- بازپرداخت
Reimbursement
- بازپرداخت
remboursement
- بازپرداخت
ফেরত প্রদান
- بازپرداخت
معاوضہ
- بازپرداخت
geri ödeme
- بازپرداخت
marejesho
- بازپرداخت
reembolso
- بازپرداخت
Rückerstattung
- بازپرداخت
відшкодування
- بازپرداخت
zwrot kosztów
- بازپرداخت
报销
- بازپرداخت
reembolso
- بازپرداخت
rimborso
- بازپرداخت
terugbetaling
- بازپرداخت
возмещение
- بازپرداخت
การคืนเงิน
- بازپرداخت
penggantian
- بازپرداخت
प्रतिपूर्ति
- بازپرداخت
הַחְזָרָה
- بازپرداخت
払い戻し
- بازپرداخت
환불
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مُ بَ رَ)
لغت نامه دهخدا
پایان دادن کاری. امری را به انجام رسانیدن. تمام کردن امری: باز پرداختن داستانی، کلامی، نقل کردن آن:
چون که بانوی هند با بهرام
بازپرداخت این فسانه تمام.
نظامی.
زآن نوحه گری چو بازپرداخت
با زید عتاب گونه ای ساخت.
نظامی (الحاقی).
چون که بانوی هند با بهرام
بازپرداخت این فسانه تمام.
نظامی.
زآن نوحه گری چو بازپرداخت
با زید عتاب گونه ای ساخت.
نظامی (الحاقی).
