معنی باز پرداخت
باز پرداخت
جبران، قسط
تصویر باز پرداخت
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با باز پرداخت
باز پرداختن
باز پرداختن
پایان دادن کاری، امری را بانجام رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
باز پرداختن
باز پرداختن
فارغ شدن از امری، کاری را پایان دادن
خالی کردن
فرهنگ فارسی عمید
بازپرداخت
بازپرداخت
Reimbursement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بازپرداخت
بازپرداخت
возмещение
دیکشنری فارسی به روسی
بازپرداخت
بازپرداخت
Rückerstattung
دیکشنری فارسی به آلمانی
بازپرداخت
بازپرداخت
відшкодування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بازپرداخت
بازپرداخت
zwrot kosztów
دیکشنری فارسی به لهستانی
بازپرداخت
بازپرداخت
报销
دیکشنری فارسی به چینی
بازپرداخت
بازپرداخت
reembolso
دیکشنری فارسی به پرتغالی