- بازوله
- دستگاه خرمن کوبی
معنی بازوله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریش زخم خونین
گوشه خانه، ویرانه
چاهک چاهی که در آن باران و آبهای فاسد ریخته شود چاه فاضل آب آبریز
نمو کرده نشو و نما یافته بالیده
(ماده نر) نوبر نو باوه زود رس اول هر چیز، میوه نورس نوبر، جمع باکورات بواکیر
چادری که زنان بر سر اندازند روسری زنان چارقب
بازی خرد، آلت بازی، آنچه بدان بازی کنند، اسباب بازی
دوشتوف از زینه ها
بازی کننده، مقابل برنده
تکرار سخنی اعاده مطلبی
شب پره، پروانه
مرمر سیاه
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
طبیب مشهور انوشیروان و مترجم کلیله ودمنه از هندی به پهلوی، نام پزشک نامدار ایرانی که کتاب کلیه و دمنه را در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی از هند به ایران آورد (نگارش کردی: بهرزویه)
یونانی تازی شده هزار چشم از گیاهان معین هزار چشم
بن پستان هندی سیمتار
بادروزه
گیاهی است خوشبو با برگهای پر
بسیار خردمند، باعقل، با سیاست خوب، با مغز، پیش بین
بردبار شکیبا خویشتندار
فرانسوی جدا، تک، دور، کناریک کرانیک
ریسمانی که بر پای اسب و استر گذارند
منگوله، دستار
مهره پیچ
کوزۀ سفالی، کوزۀ پرآب
بالیده، نموکرده، بزرگ شده
طره و ریشۀ دستار، منگوله، شاشوله، برای مثال شاغولۀ دستار تو اینجا نخرند / دستار نگهدار و برو بر سر پیچ (ابن یمین - ۶۵۲)
نوعی سلاح موشک انداز ضد تانک، دارای لولۀ دراز و قابل حمل بر روی شانه
باشامه، چادر، چارقد، روسری زنان
سنگ آتش فشانی دانه ریز و تیره رنگ
شاغوله، طره و ریشۀ دستار، منگوله،
میوۀ نارس، میوۀ نورسیده، نوبر، اول چیزی
بازی کننده، مقابل برنده، کسی که در مسابقه، قمار و مانند آن شکست بخورد
گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونج، بابونک، تفّاح الارض، کوبل
بابونۀ گاوی: در علم زیست شناسی نوعی بابونه با برگ های بریده، معطر و تلخ که بوته اش بزرگ تر از دیگر انواع آن است
بابونۀ گاوی: در علم زیست شناسی نوعی بابونه با برگ های بریده، معطر و تلخ که بوته اش بزرگ تر از دیگر انواع آن است