جدول جو
جدول جو

معنی بازدم - جستجوی لغت در جدول جو

بازدم
هوائی که از ریه خارجی می شود
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
فرهنگ لغت هوشیار
بازدم
هوایی که از ریه خارج می شود، زفیر
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
فرهنگ فارسی عمید
بازدم
((دَ))
خارج کردن هوا از ریه
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
فرهنگ فارسی معین
بازدم
Exhalation
تصویری از بازدم
تصویر بازدم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بازدم
выдох
دیکشنری فارسی به روسی
بازدم
Ausatmung
دیکشنری فارسی به آلمانی
بازدم
видих
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بازدم
wydech
دیکشنری فارسی به لهستانی
بازدم
呼气
دیکشنری فارسی به چینی
بازدم
exalação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بازدم
esalazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بازدم
exhalación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بازدم
exhalation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بازدم
uitademing
دیکشنری فارسی به هلندی
بازدم
การหายใจออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
بازدم
penghembusan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بازدم
زفرةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
بازدم
श्वास निकासी
دیکشنری فارسی به هندی
بازدم
נשיפה
دیکشنری فارسی به عبری
بازدم
呼気
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بازدم
호흡
دیکشنری فارسی به کره ای
بازدم
nefes verme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بازدم
kupumua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بازدم
নিশ্বাস ত্যাগ
دیکشنری فارسی به بنگالی
بازدم
بازدم
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازده
تصویر بازده
نتیجه، سرانجام، راندمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باقدم
تصویر باقدم
عاقبت کار باشد از هر شغلی و کاری، و پایان و سرانجام کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافدم
تصویر بافدم
سرانجام، عاقبت
فرهنگ لغت هوشیار
مقدار درآمد و نتیجه و بهره برداری که از زمین مزروع یا کارخانه ای حاصل شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باددم
تصویر باددم
بادانبان، انبان باد، دمۀ آهنگران، دم، دمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بافدم
تصویر بافدم
عاقبت، انجام و پایان کاری، سرانجام، به فرجام، درآخر، برای مثال مکن خویشتن از ره راست گم / که خود را به دوزخ بری بافدم (رودکی - ۵۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازده
تصویر بازده
نتیجۀ کار یک دستگاه به نسبت مقدار انرژی که در آن مصرف می شود، مقدار محصولی که انسان یا ماشین در مدت معین تولید می کند، راندمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازام
تصویر بازام
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، اورک، بادپیچ، پالوازه، سابود، گواچو، بازپیچ، نرموره، آورک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازده
تصویر بازده
((دِ))
نتیجه کار، راندمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بافدم
تصویر بافدم
((دُ))
عاقبت، سرانجام
فرهنگ فارسی معین