جدول جو
جدول جو

معنی بازافکن - جستجوی لغت در جدول جو

بازافکن
قطعه ای پارچه که صوفیان و درویشان به لباس خود می دوختند، رقعه، پینه
تصویری از بازافکن
تصویر بازافکن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بارافکن
تصویر بارافکن
بارانداز، جای بار انداختن، قسمتی از ساحل یا بندرگاه که در آنجا کشتی ها بارهای خود را خالی می کنند، بارافکن، جایی که کاروان فرود بیاید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازتافتن
تصویر بازتافتن
بازگرداندن، باز پیچاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار افکن
تصویر بار افکن
بار انداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزافکن
تصویر روزافکن
تبی که یک روز در میان بروز می کند، تب غب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازیکن
تصویر بازیکن
آنکه در مسابقه ای از قبیل فوتبال، والیبال و مانند آن بازی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازیکن
تصویر بازیکن
((کُ))
کسی که در بازی شرکت می کند، بازیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازیکن
تصویر بازیکن
Player
دیکشنری فارسی به انگلیسی
खिलाड़ी
دیکشنری فارسی به هندی
খেলোয়াড়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بازان
تصویر بازان
تالاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازان
تصویر بازان
(دخترانه)
بازنده، در حال باختن، پرنده شکاری، نام روستایی در کردستان، باز، جمع، (نگارش کردی: بازان)
فرهنگ نامهای ایرانی