جدول جو
جدول جو

معنی بازآورد - جستجوی لغت در جدول جو

بازآورد
پیشکش، سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد
رهاورد، تحفه، ارمغان، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، راهواره، عراضه، بلک، لهنه
تصویری از بازآورد
تصویر بازآورد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازآوردن
تصویر بازآوردن
((وَ دَ))
برگرداندن، دوباره آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازخورد
تصویر بازخورد
انعکاس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بادآورد
تصویر بادآورد
گیاهی خودرو با ساقه های راست و خاردار و گل های بنفش که برگ آن مصرف دارویی دارد، کنگر سفید، خاراسپید، خارسپید، سپیدخار، اقتنالوقی، شوکة البیضا، برای مثال گر به گرد گنج بادآورد گردم فی المثل / آن ز بختم خار «بادآورد» گردد درزمان (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازآوری
تصویر بازآوری
Regurgitation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
регургитация
دیکشنری فارسی به روسی
регургітація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
การสำรอก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بزآوردن
تصویر بزآوردن
در قمار باختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز گرد
تصویر باز گرد
مراجعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز آوردن
تصویر باز آوردن
دوباره آوردن بر گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی خاردار از تیره مرکبیان و از دسته لوله گلی ها و از جنس خار تاتاری (در حقیقت گونه ای از خار تاتاری است)، این گیاه یکساله است و در اکثر نقاط زمین خصوصا آسیا و اروپای مرکزی میروید و گلهایش در تداوی مورد استعمال دارند خار مقدس شوک مبارک مبارک دیکنی شوقت اوتی شوکه المبر که باذ آورد، کنگر خر، نام عام گونه های مختلف گیاهان خاردار تیره مرکبیان از نوع خارخسک و غیره، نوایی است از موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باذ آورد
تصویر باذ آورد
باد آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز آوردن
تصویر باز آوردن
دوباره آوردن، برگرداندن، واپس آوردن، برای مثال شو تا قیامت آید زاری کن / کی رفته را به زاری باز آری؟ (رودکی - ۵۱۱)
فرهنگ فارسی عمید
((وَ))
گیاهی است خاردار و سفید رنگ با ساقه راست و برگ های بزرگ پوشیده از تار و گل های سفید، سرخ یا بنفش، نوایی است از موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازخوردن
تصویر بازخوردن
((خُ دَ))
روبرو شدن، برخورد کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بادآورده
تصویر بادآورده
آنچه باد آن را بیاورد، کنایه از چیزی که مفت و بی زحمت به دست آید
فرهنگ فارسی عمید