معنی بازآورد - فرهنگ فارسی عمید
معنی بازآورد
- بازآورد
- پیشکش، سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد
رهاورد، تحفه، ارمغان، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، راهواره، عراضه، بلک، لهنه
تصویر بازآورد
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بازآورد
بازآورد
- بازآورد
- ره آورد. (آنندراج). پیشکش و هدیه که کوچک به بزرگ میدهد. (ناظم الاطباء) :
جز فغان و نالۀ دلسوز نیست
در فراق دوست بازآورد دل.
اسیری لاهیجی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
بادآورد
- بادآورد
- گیاهی خودرو با ساقه های راست و خاردار و گل های بنفش که برگ آن مصرف دارویی دارد، کَنگَر سِفید، خارِاِسپید، خارِسِپید، سِپیدخار، اَقتِنالوقی، شوکَة البیضا، برای مِثال گر به گرد گنج بادآورد گردم فی المثل / آن ز بختم خار «بادآورد» گردد درزمان (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۵)
فرهنگ فارسی عمید