درختی است، سرد است بدرجۀ اول و خشک بسیم، بر قوبا طلا کنند زایل کند، و چوبش در آب بمرور مانند آبنوس شود، سبکتر از مازو است و بوی خوش دارد، (نزههالقلوب)، به شده از بیماری و منه الحدیث: اصبح بحمداﷲ بارئاً، ج، براء، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، برء، بهی یافته از بیماری، برء حاصل کرده از مرض، بهبودیافته، شفایافته از بیماری، به شده از مرض و منه: حق علی الباری ٔ من اعتلاله ان یؤدی شکرالباری علی ابلاله، (از اقرب الموارد)، و کلمه باری فارسی که یکی از نامهای ایزد تبارک و تعالی بوده مأخوذ از این کلمه است، (ناظم الاطباء)
درختی است، سرد است بدرجۀ اول و خشک بسیم، بر قوبا طلا کنند زایل کند، و چوبش در آب بمرور مانند آبنوس شود، سبکتر از مازو است و بوی خوش دارد، (نزههالقلوب)، به شده از بیماری و منه الحدیث: اصبح بحمداﷲ بارئاً، ج، بِراء، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، بُرء، بهی یافته از بیماری، برء حاصل کرده از مرض، بهبودیافته، شفایافته از بیماری، به شده از مرض و منه: حق علی الباری ٔ من اعتلاله ان یؤدی شکرالباری علی ابلالِه، (از اقرب الموارد)، و کلمه باری فارسی که یکی از نامهای ایزد تبارک و تعالی بوده مأخوذ از این کلمه است، (ناظم الاطباء)
دهی است در دهستان چالدران بخش سیه چشم شهرستان ماکو که در 16 هزارویکصدگزی شمال خاوری سیه چشمه و 14 هزارگزی شمال خاوری شوسۀ سیه چشمه به کلیسای کندی درکوهستان واقع است، هوایش سرد و دارای 162 تن سکنه میباشد، آبش از چشمه و نهر دیبک و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی مردم جاجیم بافی وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است در دهستان چالدران بخش سیه چشم شهرستان ماکو که در 16 هزارویکصدگزی شمال خاوری سیه چشمه و 14 هزارگزی شمال خاوری شوسۀ سیه چشمه به کلیسای کندی درکوهستان واقع است، هوایش سرد و دارای 162 تن سکنه میباشد، آبش از چشمه و نهر دیبک و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی مردم جاجیم بافی وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
قطره های آب که در نتیجۀ سرد و مایع شدن بخارهای آب موجود در جو زمین حاصل می شود و بر زمین فرو می ریزد باران بهاری: بارانی که در فصل بهار بیاید باران مصنوعی: بارانی که با پخش کردن مواد شیمیایی بر فراز ابرها به وسیلۀ هواپیما به وجود آید باران سرخ: بارانی که لکه های سرخ بر زمین باقی می گذارد و آن به علت وجود ذرات غباری است که از بعضی صحراها به خصوص صحراهای افریقا به طبقات بالای جو رفته و با قطره های باران به زمین فرو می ریزد
قطره های آب که در نتیجۀ سرد و مایع شدن بخارهای آب موجود در جو زمین حاصل می شود و بر زمین فرو می ریزد باران بهاری: بارانی که در فصل بهار بیاید باران مصنوعی: بارانی که با پخش کردن مواد شیمیایی بر فراز ابرها به وسیلۀ هواپیما به وجود آید باران سرخ: بارانی که لکه های سرخ بر زمین باقی می گذارد و آن به علت وجود ذرات غباری است که از بعضی صحراها به خصوص صحراهای افریقا به طبقات بالای جو رفته و با قطره های باران به زمین فرو می ریزد
خارج، ظاهر چیزی، روی چیزی بیرون آمدن: خارج شدن، به در آمدن، ظاهر شدن بیرون آوردن: به در آوردن، چیزی را از جایی درآوردن، آشکار کردن بیرون رفتن: خارج شدن بیرون کردن: خارج کردن، به در کردن
خارج، ظاهر چیزی، روی چیزی بیرون آمدن: خارج شدن، به در آمدن، ظاهر شدن بیرون آوردن: به در آوردن، چیزی را از جایی درآوردن، آشکار کردن بیرون رفتن: خارج شدن بیرون کردن: خارج کردن، به در کردن
سفیداب، گرد سفیدی که از روی و برخی مواد دیگر گرفته می شود و در نقاشی به کار می رود، سفیداب روی، اکسید روی، پودر سفیدی که زنان به صورت خود می مالند، سپیده، سپیداب، سپتاک، سپیتاک، سپیداج، اسفیداج
سِفیداب، گرد سفیدی که از روی و برخی مواد دیگر گرفته می شود و در نقاشی به کار می رود، سفیداب روی، اکسید روی، پودر سفیدی که زنان به صورت خود می مالند، سِپیده، سِپیداب، سِپتاک، سَپیتاک، سِپیداج، اِسفیداج
دهی است از دهستان نیاسر بخش قمصر شهرستان کاشان که در 48 هزارگزی شمال خاوری کاشان و 12 هزارگزی راوند قرار دارد. سرزمینی است کوهستانی سردسیر با 75 تن سکنه. آبش از قنات و محصولش غلات، حبوبات، ابریشم، انار و انجیر و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی و راهش فرعی است. مزرعه خنچه جزء آبادی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان نیاسر بخش قمصر شهرستان کاشان که در 48 هزارگزی شمال خاوری کاشان و 12 هزارگزی راوند قرار دارد. سرزمینی است کوهستانی سردسیر با 75 تن سکنه. آبش از قنات و محصولش غلات، حبوبات، ابریشم، انار و انجیر و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی و راهش فرعی است. مزرعه خنچه جزء آبادی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
سلیمان بن شیخ عبداﷲ بارونی نفوسی، او راست: 1 - الازهارالریاضیه فی ائمه و ملوک الاباضیهجزء 2 مطبعۀ بارونیه، (بی تاریخ)، 2 - دیوان (سلیمان بارونی) مطبعه الازهار البارونیه مصر 1346 هجری قمری (معجم المطبوعات ج 1 ستون 515)، لهجه ای است در پاریاب و بصورتهای فاریاب، فاریاو و پاریاو و فاراب نیز آمده است و بمعنی زمینی است که با آب رودخانه و آب کاریز مزروع شود، رجوع به برهان ذیل پاریاب و پاراب و فاریاب شود: و غلۀ آنجا ’خشت و کماج’ بعضی بخس است و بعضی باریاب، (فارسنامۀ ابن البلخی چ لندن ص 143)، بعضی که پشته ها و افرازها باشد بخس باشد و نشیبها باریاب، و آبها روان است، (فارسنامۀ ابن البلخی چ لندن ص 144)
سلیمان بن شیخ عبداﷲ بارونی نفوسی، او راست: 1 - الازهارالریاضیه فی ائمه و ملوک الاباضیهجزء 2 مطبعۀ بارونیه، (بی تاریخ)، 2 - دیوان (سلیمان بارونی) مطبعه الازهار البارونیه مصر 1346 هجری قمری (معجم المطبوعات ج 1 ستون 515)، لهجه ای است در پاریاب و بصورتهای فاریاب، فاریاو و پاریاو و فاراب نیز آمده است و بمعنی زمینی است که با آب رودخانه و آب کاریز مزروع شود، رجوع به برهان ذیل پاریاب و پاراب و فاریاب شود: و غلۀ آنجا ’خشت و کماج’ بعضی بخس است و بعضی باریاب، (فارسنامۀ ابن البلخی چ لندن ص 143)، بعضی که پشته ها و افرازها باشد بخس باشد و نشیبها باریاب، و آبها روان است، (فارسنامۀ ابن البلخی چ لندن ص 144)
فرانسوی، بادکنک، هوا گرد کره ای لزرگ که پوشش آن از پارچه ای غیر قابل نفوذ تشکیل شده و داخل آنرا از گازهای سبک (سبکتر از هوا) پر کنند و در نتیجه باسمان صعود کند
فرانسوی، بادکنک، هوا گرد کره ای لزرگ که پوشش آن از پارچه ای غیر قابل نفوذ تشکیل شده و داخل آنرا از گازهای سبک (سبکتر از هوا) پر کنند و در نتیجه باسمان صعود کند