جدول جو
جدول جو

معنی باروا - جستجوی لغت در جدول جو

باروا
شایسته، سزاوار، رایج
تصویری از باروا
تصویر باروا
فرهنگ فارسی عمید
باروا
(رَ)
سزاوار. درخور. مقابل ناروا:
بر این بر جهاندار یزدان گواست
که او را گوا خواستن بارواست.
فردوسی.
نعلین و ردای تو دام دین است
نزدیک من آن فعل باروا نیست.
ناصرخسرو.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بارور
تصویر بارور
باردار، بار دهنده، میوه دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باروت
تصویر باروت
مخلوط شوره (نیترات پتاسیم)، زغال و گوگرد که خاصیت انفجاری دارد و برای ساختن مواد منفجره به کار می رود
باروت بی دود: نوعی باروت که نسبتاً بدون دود است و در ساخت گلوله های توپ و تفنگ به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارجا
تصویر بارجا
بارگاه، کاخ و دربار پادشاه، خیمۀ پادشاهی، جای رخصت و اجازه، جایی که پادشاهان مردم را بار بدهند و به حضور بپذیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناروا
تصویر ناروا
حرام، ناشایست، ناپسند، برآورده نشده، ویژگی پول قلب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باروق
تصویر باروق
سفیداب، گرد سفیدی که از روی و برخی مواد دیگر گرفته می شود و در نقاشی به کار می رود، سفیداب روی، اکسید روی، پودر سفیدی که زنان به صورت خود می مالند، سپیده، سپیداب، سپتاک، سپیتاک، سپیداج، اسفیداج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاروا
تصویر چاروا
حیوان بارکش مانند اسب، الاغ، استر و شتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارون
تصویر بارون
از لقب های سابق اشراف و نجبا در اروپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باروح
تصویر باروح
باصفا، دلگشا، بانشاط، خوشایند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارور
تصویر بارور
میوه دار (درخت) میوه دهنده ثمر دهنده ثمر دهنده مثمر بارآور برور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناروا
تصویر ناروا
جایز و روا نبودن
فرهنگ لغت هوشیار
آنندراج و عمید آن را پارسی دانسته اند معین آنرا ترکی عربی دانسته یمسو گندک باروت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بانوا
تصویر بانوا
دارا، توانگر، نیکوحال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارون
تصویر بارون
یکی از عنوانهای اشراف و نجبای اروپا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارها
تصویر بارها
کراراً، چندین بار، اکثراً
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باروق
تصویر باروق
رومی ک سفیداب سفیداب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاروا
تصویر چاروا
حیوان بارکش مانند اسب خر استر و شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باربا
تصویر باربا
چغندر، لبو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارجا
تصویر بارجا
بارگاه
فرهنگ لغت هوشیار
گردی سیاه رنگ که از شوره و گوگرد زغال چوب درست کنند و در ساختن گلوله توپ و تفنگ بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باروح
تصویر باروح
جاندار، آنکه روان دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناروا
تصویر ناروا
((رَ))
غیرمجاز، حرام، ناشایست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بارون
تصویر بارون
((رُ))
از القاب اشراف زمین دار اروپا، عنوانی احترام آمیز برای مردان ارمنی، آقا
فرهنگ فارسی معین
((رُ))
این واژه اولین بار در جواهرسازی به مروارید نامنظم و یا سنگی که تراش نامنظم خورده گفته می شد، نام مکتبی در معماری و موسیقی در قرن 16 میلادی که ویژگی های آن، تنوع در طراحی، تضاد و اختلاف بین قسمت های مختلف، فراوانی اشکال و د
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بارور
تصویر بارور
((وَ))
بارآور، مثمر، ثمر دهنده، میوه دار (درخت)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باروت
تصویر باروت
مخلوطی از نیترات پتاسیم، گرد زغال و گوگرد که آن را در لوله تفنگ، توپ و دیگر سلاح های آتشین می گذارند و نیز در آتش بازی به کار می برند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاروا
تصویر چاروا
چارپا، اسب، خر، استر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بانوا
تصویر بانوا
مرفه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بارور
تصویر بارور
حاصلخیز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناروا
تصویر ناروا
غیرمجاز، حرام، ناحق، مذموم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بارور
تصویر بارور
Fertile, Fruitful, Prolific
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بارور
تصویر بارور
плодородный , плодотворный , плодовитый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بارور
تصویر بارور
fruchtbar, produktiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بارور
تصویر بارور
родючий , плідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی