- بادشنام
- باد سرخ، نوعی بیماری پوستی که به وسیلۀ میکروب استرپتوکک تولید می شود و از عوارض آن سرخی و تورم پوست بدن به ویژه گونه ها است، بادرو، سرخ باد، بادر، بادژ، باد دژنام
معنی بادشنام - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
منان، نام عشیرهایی معروف در کردستان، نام منطقه ای در کردستان، یکی از لهجه های زبان کردی (نگارش کردی: بادینان)
آلتی که در بلندی برای تعیین جهت باد نصب کنند
فرانسوی باد مرگ باد سوزان که از رپیتوین (جنوب) آمریکا به سوی اپاختر (شمال) می وزد
باد سموم، باد زهرناک، باد زهرآگین، باد گرم
دیرنده
سر شناس، مشهور، شناخته، معروف، نامدار
پایدار، استوار و ثابت
آلتی که برای تعیین جهت وزش باد نصب کنند لوحه سبک گردانی که در اطراف یک محور عمودی میچرخد و آنرا برای تعیین جهت و سمت باد در محل مرتفعی نصب نمایند
مشهور ببدی معروف ببدی، مرضی است که اسب و استر و خر را بهم رسد سراجه
استوار، محکم، مدغم، ستوار، مرصوص، متأکّد، مستحکم، درواخ، حصین
پایدار، ویژگی آنچه زود فرسوده و نابود نشود
پایدار، ویژگی آنچه زود فرسوده و نابود نشود
وسیله ای برای تعیین جهت وزش باد
رسوا، بی آبرو، کسی که به بدی معروف شده
توهین، فحش، هتک
پرده در، پرده ساز سیم ساز
شهرت بد، فحش و سرزنش
درختی از تیره گل سرخیان که سر دسته بادامیها است. گلها و برگهایش شبیه گلها و برگهای درخت هلو است. گلها شامل 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ و 25 تا 30 پرچم است، چشم محبوب: ئهانت پسته و چشمانت بادام، مقدار اندک اندازه کم: یک بادام نان. یا بادام زمینی. سعد سلطانی، پسته زمینی
معروف به بدی، بی آبرو، رسوا
نام زشت، حرف زشت، سخن ناسزا، فحش
هر نوع پرده، خواه پردۀ خانه یا پردۀ ساز
میوه ای کوچک، کشیده و تقریباً بیضی شکل با دو نوع تلخ و شیرین که روغن آن مصرف دارویی دارد، گیاه درختی این میوه با برگ های باریک و گل های صورتی، کنایه از چشم معشوق
بادام کوهی: ارژن
بادام کوهی: ارژن
درخت یا درختچه ای از تیره گل سرخیان با میوه ای که تازه اش سبز و کرکدار است ولی به تدریج پوستش سخت می شود که مغز آن شیرین، خوراکی و روغن دار است
مقنعه، روسری، واشام، واشامه، باشامه
Disreputable, Infamous, Notorious
сомнительный , позорный , печально известный
von schlechtem Ruf, berüchtigt
сумнівний , ганебний , відомий у поганому сенсі
podejrzany, haniebny, notoryczny
声誉差的 , 恶名昭彰的 , 臭名昭著的
de má reputação, infame, notório