- باباری
- پارسی تازی گشته پلپل
معنی باباری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به بازار مردم بازار اهل بازار سوقه، مبتذل اثری که در آن رعایت اصول نشده و خالی از حس و حساب باشد اثری که فقط بمنظور انتفاع ساخته شده باشد
اهل بازار، کاسب، مبتذل، اثری که در آن دقائق و احساسات هنری وجود نداشته باشد
از مردم بازار، تاجر،
کنایه از متداول در بازار یا در بین تودۀ مردم مثلاً لهجۀ بازاری،
کنایه از بی کیفیت، کنایه از بدون ارزش هنری، مبتذل مثلاً رمان بازاری،
کنایه از بی ادب، بی ظرافت، کنایه از در معرض دید همه،
مانند افراد بازاری، مقتصدانه مثلاً چقد بازاری فکر می کرد
کنایه از متداول در بازار یا در بین تودۀ مردم مثلاً لهجۀ بازاری،
کنایه از بی کیفیت، کنایه از بدون ارزش هنری، مبتذل مثلاً رمان بازاری،
کنایه از بی ادب، بی ظرافت، کنایه از در معرض دید همه،
مانند افراد بازاری، مقتصدانه مثلاً چقد بازاری فکر می کرد
انطباق، موازنه، تساوی
اکتراث
ممانعت، منع، نهی، ابتار
صبر، تحمل
ظروف سفالینه، کوزه ها
جمع برز، دیگ ابزار
منسوب به اخبار کسی که حکایت ها و قصه ها و داستانها را روایت کند محدث اثری مقابل اصولی، در اصطح فقیهان شیعه کسی را گویند که فقط بظاهر حدیث ها تمسک کند و بدلیل های عقلی روی نیاورد، در اصطح ابن الندیم (صاحب الفهرست) و زمان او تاریخ نویس عالم به تاریخ و ترجمه احوال، منسوب به فرقه اخباریان. منسوب به اخبار یا مضارع اخباری. فعل مضارعی که وجه صرفی آن دلت کند بر حدوث کار بطریق خبر و قطع و یقین: (میشوم میخواهم میروم) یا وجه اخباری. یکی از وجه های شش گانه در صرف فعلها و آن این است که کار را بطور قطع و یقین بیان نماید: (میروم رفتم خواهم رفت)
ناگزیری ناخواستی منسوب به اجبار. کاری که از روی قهر و ستم انجام گیرد مقابل اختیاری، نظام اجباری. خدمت سربازی که جوانان باید مدت دو سال بدان بپردازند نظام وظیفه
پلیدی ناپاکی کثیفی، بدبختی نگون بختی سیه روزی
زراعت کاری
گروهی از سیاهان جنوب ایران
سه چنگی سازنده بلبان
شگفت کاری
بقراری که. از قراری که بشرحی که
منسوب به بلغار
بالا رونده صاعد، دستگاهی که برای بالا رفتن باشکوبهای ساختمان بکار رود آسانسور
موجود ذره بینی، میکروب
فرانسوی هشت و نه گونه ای از منگیا (قمار برهان) نوعی از بازی با ورق که بین یک بانکدار و عده ای بازی کن انجام شود
یونانی کالوسک با سمر غول کوشک از گیاهان
عمل و شغل باغبان حفاظت و نگاهبانی از باغ
آوتابه ها
ناخواسته، به زور
آلتن، آلی
وزارت خانه ای که بکارهای مربوط به بهداشت رسیدگی میکند
باد صبا، باد برین
همچون بادبان بودن و عمل کردن مجازا بسرعت بردن، کشتی رانی
منسوب به بادام. بصورت بادام: چشمان بادامی چشمان بشکل بادام، لوزینه لوزینج، لوزی (یعنی چهار ضلعی لوزی)، قسمی از حلویات نان بادامی، قالی هایی که در زمان قاجاریه در (سربند) بافته میشد نقشه آنهاشامل بوته های ترمه یی است. این بوته ها متن قالی را گرفته و از جهت شباهت به (گلابی) و (بادامی) معروف است. حاشیه آن نقشه ای از خطوط راه راه دارد
صاحب اندیشه نیکو باتدبیر، خردمند، دانشمند
پر قیمت، گرانبها، ارجمند
منسوب به بابلسراز مردم بابلسر