جدول جو
جدول جو

معنی باارز - جستجوی لغت در جدول جو

باارز
ارجمند، گران بها
تصویری از باارز
تصویر باارز
فرهنگ فارسی عمید
باارز
(اَ)
پرقیمت. گرانبها. ارجمند:
یکی را ز گردنکشان مرز داد
سپه را همه چیز باارز داد.
فردوسی.
ورا زود سالار لشکر کنیم
بدین مرز باارز مهتر کنیم.
فردوسی.
برین مرز باارز آتش بریخت
همه خاک غم بر دلیران ببیخت.
فردوسی.
پس او نبرده فرامرز بود
که با فر و با برز و باارز بود.
فردوسی.
بدین مرز باارز یار توام
بهر نیک و بد دستیار توام.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناارز
تصویر ناارز
بی ارزش، بی بها
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
نیرزنده. بی ارزش. بی بها. که ارزش ندارد:
جوان چیز بیند پذیرد فریب
به گاه درنگش نباشد شکیب
ندارد زن و زاده و کشت و ورز
بچیزی نداند ز ناارز ارز.
فردوسی.
سخنهای من چون شنیدی بورز
مگر بازدانی ز ناارز ارز.
فردوسی.
سواران پراکنده کردم به مرز
پدید آمد اکنون ز ناارز ارز.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(خَ)
ناحیه ایست دارای قریه های بزرگ که قصبۀ آن مالین است بین نیشابور و هرات. و اصل آن به پهلوی بادهرزه باشد زیرا محل وزش بادهاست و دارای 168 قریه است. (معجم البلدان) (مراصدالاطلاع). نام قصبه ایست در خراسان. (برهان) (فرهنگ نظام). نام قصبه ایست از خراسان در طرف مشرقی هرات واقع و مسکن ایل هزار (هزاره) است و از آنجاست شیخ سیف الدین از مشایخ صوفیه. (آنندراج) (انجمن آرا) نام شهری. (شرفنامۀ منیری). ولایتی است از اقلیم چهارم و ولایتی بسیار دارد و معتبراست و در مجموع مواضع باغات انگور و میوه فراوان باشد بتخصیص قصبۀ مالان که جای عظیم و پرنزهت است و خربزۀ بلند در جمیع خراسان مشهور است. (نزههالقلوب چ لیدن ج 3 ص 151). ناحیۀ بزرگیست میانۀ نیشابور و هرات مشتمل بر قرای کثیره. اصل این لفظ بادهرزه بوده زیرا که جای وزیدن و هبوب ریاح است، گویند صد و شصت و هشت پارچه دیه و دارالحکومۀ آن مالین است. جماعت کثیری از علمای فقه و ادب و شعر منسوب باین ناحیه میباشند و از آن جمله یکی علی بن حسن بن باخرزی صاحب کتاب دمیهالقصر است و پدر او نیز مرد فاضلی بوده. (مرآت البلدان ج 1 ص 150). یکی از ولایات پارت قدیم بوده است. (ایران باستان ص 2186). این ولایت از شمال محدود است به جام و از مشرق به هریرود و از مغرب به ترشیز و از جنوب به قاینات. باخرز ظاهراً در اصل بادهرزه بوده زیرا که در محل وزیدن بادهای سخت واقع شده و قرای متعدد حاصلخیز دارد. و جمع کثیری از علما منسوب باین ناحیه اند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 197). ناحیۀ بزرگی است در بین هرات و نیشابور و بقول یاقوت حموی از168 پاره ده مرکب بوده، اینجا مسقط رأس تعدادی از علما و ادبای بزرگ بوده مانند علی بن حسن باخرزی صاحب دمیهالقصر و غیره. (قاموس الاعلام ترکی) :
... گه بباخرز و گه به باوردم
گه به گرگانج و گه بگرگانم.
روحی ولوالجی (از لباب الالباب چ لیدن ج 2 ص 167).
دی مرا گفت مردکی در بلخ
من ترا دیده ام نه از قوطی
گفتمش نی ز جام و باخرزم
مردکی شاعر و نه از لوطی.
کوشککی قاینی (از لباب الالباب چ لیدن ج 2 ص 174).
از آنجا سوی موقان سر بدر کرد
ز موقان سوی باخرزان گذر کرد.
نظامی.
دیگر کسی از حضرت او مأیوس بازگشته استماع نرفته بود مگر شخصی از مالین باخرز در آفاق مشهور کرد که من گنجی یافته ام و با هیچ کس نخواهم گفت تا وقتی که چشم من بجمال قاآن روشن شود. (جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص 178). و رجوع به ج 2ص 26 همین کتاب و مجمل التواریخ گلستانه ص 309 و تاریخ غازانی ص 85 و مجالس النفائس ص 52، 74، 249 و فهرست حبیب السیر چ خیام ج 1 و 4 شود.
از آنجا (اخلاط) ببردع و بیلقان و باخرزان رفت (هشام بن عبدالملک مروان) و بحرب بستد از باخرزان دو نوبت لشکر خرزی بر شبیخون کرد و دو نوبت بر خاقان جنگ کرد، دوم شکست بر خاقان افتاد. (تاریخ گزیده چ عکسی لندن ص 282). و شاه سنجان در سنجان است و سلطان سلیمان در ولایت باخرز و در جانب قبلی طوس. (نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 151). و رجوع به ص 177 همین کتاب شود.

رود باخرز، از شعب هریرود است و از شمال جام گذشته در تومان آقا وارد هریرود میشود، مزید مؤخر اسماء و آن همان بد (پهلوی پت) است: آذرباد (نام موبد) . گل باد:
سپهبد گزین کرد گلباد را
چوگرسیوز و جهن و پولاد را.
فردوسی
کوههای باخرز، در مشرق شاهرود و جنوب دشت اسفراین واقع و از شعب کوههای واقع بین درۀ گرگان و تجن محسوبست که با جبال هشتادان و خراسان در مشرق افغانستان پیش رفته و به هندوکش می پیوندد
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه که در 26هزارگزی شمال خاوری عجب شیر و 18هزاروپانصدگزی شمال خاوری شوسۀ مراغه بدهخوارقان در کوهستان واقع است، هوایش معتدل با 305 تن سکنه، آبش از چشمه و محصولش غلات، حبوبات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
بی ارزش بی بها مقابل ارز سخنهای من چون شنیدی بورز مگربازدانی زناارزارز. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باخرز
تصویر باخرز
مقامی از موسیقی، گوشه ای از چهل و هشت گوشه موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با ارز
تصویر با ارز
پر قیمت، گرانبها، ارجمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوارز
تصویر بوارز
به گونه رمن ابر پوست چون موی و پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باخرز
تصویر باخرز
((خَ))
مقامی از موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بارز
تصویر بارز
پدیدار، آشکار
فرهنگ واژه فارسی سره
ارجمند، بااعتبار، بااهمیت، قیمتی، نفیس، ارزشمند، گرانبها
متضاد: بی ارزش، مغتنم، مهم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
قيّمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
Valuable, Wellthoughtof
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
précieux, respecté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
ценный , уважаемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
wertvoll, respektiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
цінний , шанований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
cenny, szanowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
宝贵的 , 受尊敬的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
valioso, respeitado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
prezioso, rispettato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
valioso, respetado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
waardevol, gerespecteerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
มีค่า , ได้รับความเคารพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
قیمتی , معزز
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
মূল্যবান , সম্মানিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
thamani, heshimiwe
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
değerli, saygın
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
귀중한 , 존경받는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
יקר , מכובד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
मूल्यवान , आदरणीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
berharga, dihormati
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از باارزش
تصویر باارزش
貴重な , 尊敬されている
دیکشنری فارسی به ژاپنی