- بائص
- شتابنده
معنی بائص - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جدا شونده، آشکار
سختی و بلا رسیده، یورش کننده، ستم کشنده، هالک
فروشنده فروختار
تخم گذار
سختی رسیده، فقیری که در خور ترحم است، محتاج شونده
زنده، مرد نیکو حال
خراب، ویران
آنچه شبی بر آن گذشته باشد (از گوشت و نان و غیره) شب مانده بیات مقابل تازه. بنگرید به بیات
شتابنده
دزد، کسی که پیروی و الیان و حکام کند و گرد چیزی بگردد
آشکار، هویدا، واضح، ظاهر، جداشونده
فرورونده در آب، آنکه در دریا فرو برود