جدول جو
جدول جو

معنی بائت - جستجوی لغت در جدول جو

بائت
(ءِ)
آب شبینه و سردو نان شبینه. (منتهی الارب) (آنندراج). نان و خوراک یکشبه. (قطر المحیط). آنچه شب گذاشته شده باشد از گوشت و نان و غیر آن: الغاب ّ، البائت من الخبز و الطعام. (قطر المحیط). بیات، ضد تازه: و خبزه (خبز السلت) مادام حاراً افضل من الخبز البائت. (ابن البیطار) ، شاه بائهه، گوسپند لاغر. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
بائت
آنچه شبی بر آن گذشته باشد (از گوشت و نان و غیره) شب مانده بیات مقابل تازه. بنگرید به بیات
فرهنگ لغت هوشیار
بائت
((ئِ))
آن چه شبی بر آن گذشته باشد (از گوشت و نان و غیره)، شب مانده، بیات، مقابل تازه
تصویری از بائت
تصویر بائت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فائت
تصویر فائت
ازمیان رفته، ازدست رفته، فوت شده، نیست و نابود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بافت
تصویر بافت
بافتن، عمل بافندگی، بافته شده، تاروپود، نسج، در علم زیست شناسی دسته ای از یاخته ها که در بدن موجودی به هم پیوسته باشند، در علم زیست شناسی مجموع سلول هایی که شکل و ساختمان آن ها شبیه یکدیگر است و در بدن عمل مشترکی انجام می دهند مثلاً بافت ماهیچه ای، بافت عصبی، بافت استخوانی، بافت اسفنجی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برائت
تصویر برائت
پاک بودن از عیب و تهمت، تنفر، تبرئه، توبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باخت
تصویر باخت
باختن، مالی که در قمار از دست می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بائن
تصویر بائن
آشکار، هویدا، واضح، ظاهر، جداشونده
فرهنگ فارسی عمید
(نَءِ)
جمع واژۀ نبیته. (منتهی الارب) (تاج العروس) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه). رجوع به نبیته شود
لغت نامه دهخدا
بیزاری از چیزی، رهائی از شبهه، خلاص شدن، از عیب وتهمت پاک شدن فصاحت، تفوق، روشنی، برتری، بزرگواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مائت
تصویر مائت
کسی که نزدیک به مردن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لائت
تصویر لائت
تازی گشته از} لیت {فرانسوی شیر شیر نوشیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قائت
تصویر قائت
بخور و نمیر روزی اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فائت
تصویر فائت
نیست شونده، فوت کننده، گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صائت
تصویر صائت
غریونده ونگنده آوا دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائت
تصویر حائت
بسیار ملامت کننده، نکوهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باخت
تصویر باخت
برد و باخت، مغلوبیت در قمار، زیان، مقابل برد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابت
تصویر بابت
درخور، سزاوار، لایق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائع
تصویر بائع
فروشنده فروختار
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پروشت وشتن (رقص) نرم چون پرواز یکی از هنرهای ترکیبی و آن تجسم و نمایش یک موضوع است بوسیله نوعی رقص علمی و حرکات مشکل همراه با موزیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باگت
تصویر باگت
فرانسوی تراش شاخکی (جواهرات سلطنتی ایران)
فرهنگ لغت هوشیار
عضوی در بدن حیوان یا نبات که موظف به انجام دادن قسمتی از اعمال حیاتی موجود است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائن
تصویر بائن
جدا شونده، آشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائق
تصویر بائق
سختی و بلا رسیده، یورش کننده، ستم کشنده، هالک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائض
تصویر بائض
تخم گذار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائص
تصویر بائص
شتابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائس
تصویر بائس
سختی رسیده، فقیری که در خور ترحم است، محتاج شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائز
تصویر بائز
زنده، مرد نیکو حال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بائر
تصویر بائر
خراب، ویران
فرهنگ لغت هوشیار
سنگی باشد سفید برنگ مرقشیشای نقره یی حجرالضحک. توضیح می پنداشتند که چون نظر مردم برین سنگ افتد بیاختیار بخنده در آیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابت
تصویر بابت
((بَ))
شایسته، سزاوار، درخور، از باب، در عوض، درخصوص، هم طراز، نظیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باگت
تصویر باگت
((گِ))
نوعی نان باریک لوله ای شکل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بافت
تصویر بافت
((چِ))
بافتن، نسج، مجموعه سلول هایی که در شکل و ساختمان شبیه هم می باشند و یک عمل مشترک را انجام می دهند، مانند بافت های ماهیچه ای، بافته شده، بافته، مجازاً، ساختار و ویژگی های متعلق به یک مجموعه، مجموعه اج
فرهنگ فارسی معین
کوچکترین گروه واحد اطلاعاتی در یک کامیپوتر که ظرفیت حافظه کامپیوتر را با آن می سنجند
فرهنگ فارسی معین
((لِ))
یکی از هنرهای ترکیبی و آن تجسم و نمایش یک موضوع است به وسیله نوعی رقص علمی و حرکات مشکل همراه با موزیک
فرهنگ فارسی معین