جدول جو
جدول جو

معنی بئیل - جستجوی لغت در جدول جو

بئیل
(بَ)
باریک اندام و نزار و ضعیف، یقال: هو ضئیل بئیل. (منتهی الارب). خرد در وزن. (اقرب الموارد) ، عرب بائده، عرب اصلی، مقابل مستعربه و متعربه، عرب منقرضه، مانند: عاد. ثمود. طسم. جدیس. عملاق (عمالقه). عبدضخم. جرهم اولی و مدین
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آئیل
تصویر آئیل
(پسرانه)
نام پرنده ای است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بکیل
تصویر بکیل
(دخترانه)
شخم زن (نگارش کردی: بک)
فرهنگ نامهای ایرانی
سلیکات بریلیوم طبیعی با رنگ های گوناگون که بعضی از انواع آن در جواهرسازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدیل
تصویر بدیل
عوض، جانشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
خسیس، ممسک، لئیم، زفت، سیه کاسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلیل
تصویر بلیل
باد سرد توام با باران، اندک
فرهنگ فارسی عمید
(طَ)
به معنی خداوند مردم، پسر بعور (یا باعور) و از اهل قریۀ فتور بود که در الجزیره واقع است. وی از پیغامبران سرزمین بین النهرین بود و پادشاه موآب او را دعوت کرد که در مقابل اجرتی عبرانیان را نفرین کند. چون بلعام عازم شد، درازگوش او از راه رفتن بازایستاد و هرچه آن را بزد پیش نرفت. (از دایره المعارف فارسی) (فرهنگ فارسی معین). نام پسر باعور است که او زاهدی بوده مستجاب الدعوات که در زمان عیسی علیه السلام عاقبت ایمانش به باد رفت. (آنندراج). بلعم باعور. و رجوع به قاموس کتاب مقدس شود:
قهر او چون بگستراند دام
سگی آرد ز صورت بلعام.
سنائی.
از مایۀ بیچارگی قطمیر مردم میشود
ماخولیای مهتری سگ می کند بلعام را.
سعدی.
و رجوع به بلعم و بلعم باعور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بلیل
تصویر بلیل
باد سردی که با باران توام باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسیل
تصویر بسیل
مرد عصبانی از خشم یا از دلیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدیل
تصویر بدیل
بدل چیزی، عوض، هر چیزی به جای دیگری باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
خسیس وممسک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکیل
تصویر بکیل
خوشپوش، خوشرفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
((بَ))
چشم تنگ، خسیس، جمع بخلاء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسیل
تصویر بسیل
((بَ))
زشت رو
فرهنگ فارسی معین
((بِ رِ))
خط ویژه نابینایان که حروف آن به صورت نقطه های برجسته است (برگرفته از نام لویی بریل موسیقی دان و معلم فرانسوی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدیل
تصویر بدیل
((بَ))
عوض، جانشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
چشم تنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدیل
تصویر بدیل
همتا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
Parsimonious, Generous, Stingy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
généreux, parcimonieux, avare
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
נדיב , קַמצָן , קמצן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
उदार , मितव्ययी , कंजूस
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
dermawan, pelit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
ใจกว้าง , ขี้เหนียว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
genereus, gierig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
großzügig, geizig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
generoso, tacaño
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
generoso, parsimonioso, avaro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
generoso, parcimonioso, avarento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
慷慨的 , 吝啬的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
hojny, skąpy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
щедрий , скупий , жадібний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
щедрый , скупой , жадный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بخیل
تصویر بخیل
寛大な , 倹約家 , けち臭い
دیکشنری فارسی به ژاپنی