جدول جو
جدول جو

معنی ایگه - جستجوی لغت در جدول جو

ایگه
از مراتع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایده
تصویر ایده
(دخترانه)
فکر نو، فکر و اندیشه، رأی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انگه
تصویر انگه
ینگه، زنی که شب زفاف همراه عروس به خانۀ داماد می رود، یدک، دنباله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایمه
تصویر ایمه
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، همینک، اینک، الآن، فی الحال، حالیا، الحال، ایدون، فعلاً، نون، همیدون، ایدر، بالفعل، کنون، عجالتاً، حالا
این چنین
این همه
یاوه، بیهوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیگه
تصویر بیگه
بیگاه، بی هنگام، بی وقت، بی موقع، دیروقت، هنگام غروب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایده
تصویر ایده
اندیشه، فکر، عقیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایشه
تصویر ایشه
جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، هرکاره، آیشنه، خبرکش، منهی، زبان گیر، راید، رافع، متجسّس
فرهنگ فارسی عمید
(گَهْ)
پایگاه. مقام. مرتبت.مرتبه. رتبت. ربته. زلفی. قدر. منزلت:
یکایک بپرسید (کیخسرو) و بنواختشان
برسم مهی جایگه ساختشان
همان نیز ز ایرانیان هر که بود
بر اندازه شان پایگه برفزود.
فردوسی.
به اخترت گویند کیخسروی
بشاهی بر آن پایگه برشوی.
فردوسی.
یکی پشت بر دیگری برنگاشت
بنگذاشت آن پایگه را که داشت.
فردوسی.
نزدیک شه شرق بدان پایگه است او
زیرا که ندیده ست چنو هرگز دیّار.
فرخی.
امیر این گویدم زیرا که او دلها نگه دارد
بنزد خویشتن هر کهتری را پایگه دارد.
فرخی.
قلم بگیر و فزونی مجوی و غبن مکش
اگر بحکمت و علم اندر اهل پایگهی.
ناصرخسرو.
این پایگه مرا ز بهین خلایقست
این پایگه نداشت کس اندر تبار من.
ناصرخسرو.
مهین پایگه پادشائی بود
بر از پادشائی خدائی بود.
اسدی.
همی خواست تا بنگرد راه راست
کش اندر سخن پایگه تا کجاست.
اسدی.
، حدّ. اندازه. درجه. رده:
پای بیرون منه از پایگه دعوی خویش
تا نیاری بدر کون فراخت فدرنگ.
خطیری (حصیری ؟).
اگر داد بینی همی رای من
مگردان از این پایگه پای من.
فردوسی.
که تاج شهی خوار بنداختی
بر از پایگه سرکشی ساختی.
اسدی.
بر پایگه خویش اگر نباشی
جزرنج نبینی و جز نکالی.
ناصرخسرو.
، پاچال:
صلح جداکن ز جنگ زآنک نه نیکو بود
دستگه شیشه گر پایگه گازری.
سنائی.
، صف نعال. کفش کن.آستان:
برترین پایه مرا پایگه خدمت اوست
پایۀ خدمت او نیست مگر حبل متین.
فرخی.
مهتر شهی دعا کند و گوید ای خدا
یکروز مر مرا تو بدان پایگه رسان.
فرخی.
بحیله پایگه همتش همی طلبد
ازین قبل شده بر چرخ هفتمین کیوان.
فرخی.
، اصل و نسب، پایاب. گذرگاه رودخانه. (برهان)، مسند. تخت. صدر، اصطبل. طویله. جایگاه ستور. ستورگاه. پاگاه:
چون خر رواست پایگهت آخر
چون سگ سزاست جایگهت شلّه.
خفاف.
وزان روی چون رخش خسته برفت
سوی پایگه می خرامید تفت.
فردوسی.
، جای نشست. محل نشستن. رجوع به پایگه ساختن شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ گَهْ)
مخفف سایگاه. سایه گاه:
ای آنکه فلک ظل درگهت را
در سایگه زینهار دارد.
مسعودسعد.
رجوع به سایگاه و سایه گاه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بیگه
تصویر بیگه
بیوقت بیموقع، دیروقت، اول شب شبانگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتگه
تصویر اتگه
ترکی شوهر دایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایمه
تصویر ایمه
این زمان، اینهمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایله
تصویر ایله
گوزن ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایشه
تصویر ایشه
خبر چین، جاسوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایده
تصویر ایده
فرانسوی مونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جایگه
تصویر جایگه
جای، مکان، محل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایکه
تصویر ایکه
درختان در هم، بیشه کنار وروفان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایده
تصویر ایده
((دِ))
اندیشه، فکر، عقیده، تصور، رأی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انگه
تصویر انگه
((اِ گَ))
زنی که شب زفاف همراه عروس به خانه داماد می رود، زن برادر، دایه خاتون. ینگه و ینگا، هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایمه
تصویر ایمه
((اِ مَ))
اکنون، این دم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جایگه
تصویر جایگه
محل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایده
تصویر ایده
آرمان، اندیشه، مونه، رای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایده
تصویر ایده
Idea
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ایده
تصویر ایده
Idee
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ایده
تصویر ایده
ідея
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ایده
تصویر ایده
pomysł
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ایده
تصویر ایده
想法
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ایده
تصویر ایده
ideia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idea
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idea
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ایده
تصویر ایده
идея
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ایده
تصویر ایده
idee
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ایده
تصویر ایده
ความคิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ایده
تصویر ایده
ide
دیکشنری فارسی به اندونزیایی