جدول جو
جدول جو

معنی ایکائی - جستجوی لغت در جدول جو

ایکائی
از ایلات اطراف تهران، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 111)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسکافی
تصویر اسکافی
از مردم اسکاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایرانی
تصویر ایرانی
مربوط به ایران، از مردم ایران، تهیه شده در ایران، مجموعه ای از زبان های هند و ایرانی، شامل زبان های اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه، سغدی، پهلوی، تاجیکی، پشتو، بلوچی، کردی و فارسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشکانی
تصویر اشکانی
اشک، لقب هر یک از پادشاهان سلسله اشکانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایناغی
تصویر ایناغی
سخن چینی، خبرکشی، نمامی، دوبه هم زنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احکامی
تصویر احکامی
کسی که در احکام نجوم تخصص دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایپکائین
تصویر ایپکائین
آلکالوئید مستخرج از ریشه ایپکا که امروزه بنام خوانده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرادی
تصویر ایرادی
منسوب به ایراد ایرادگیر بهانه گیر
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به ایران. هر چیز که وابسته به ایران باشد، اهل ایران از مردم ایران تابع ایران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایغاغی
تصویر ایغاغی
ترکی سخن چینی سخن چینی نمامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایقاعی
تصویر ایقاعی
هماهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایقاقی
تصویر ایقاقی
سخن چینی نمامی
فرهنگ لغت هوشیار
فرمانی، اختر مار اختر خوان اختر شمر منسوب به احکام، داننده علم احکام نجوم اخترگوی اختر شمار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایکاکیا
تصویر ایکاکیا
لاتینی تازی گشته شفتک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایکاکو
تصویر ایکاکو
لاتینی تازی گشته شفتک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایجابی
تصویر ایجابی
هایانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینائی
تصویر بینائی
بصیرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احصائی
تصویر احصائی
شمردنی منسوب به احصاء، قابل شمارش شمردنی
فرهنگ لغت هوشیار
کاربستی پساختیک منسوب به اجرا آنچه در اجرا میاید آنچه به اجرا پیوستگی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایداجی
تصویر ایداجی
ترکی سر رشته داری یکی از مناصب وابسته به سر رشته داری قشون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشکانی
تصویر اشکانی
منسوب به اشک، جمع اشکانیان
فرهنگ لغت هوشیار
آخشیجی بنیادی منسوب به ارکان آنچه مربوط و پیوسته به چهار ارکان (باد و خاک و آب و آتش) است، جمع ارکانیان. جسمانیان اهل دنیا، ناقصانی که هنوز به حد کمال نرسیده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
حالت و کیفیت بیکار بیشغلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرائی
تصویر بیرائی
بیعقلی، بیهوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعطائی
تصویر اعطائی
منسوب به اعطا آنچه که بخشیده باشند: اعطائی اعلی حضرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرائی
تصویر امرائی
منسوب به امرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکاری
تصویر انکاری
نیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
بطالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
Joblessness, Unemployment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
безработица
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
Arbeitslosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
безробіття , безробіття
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
bezrobocie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
失业
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
desemprego
دیکشنری فارسی به پرتغالی