- ایمنه (دخترانه)
- آمنه
معنی ایمنه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع زمان، روزگارها، زمانها
مصونیت، ایمن بودن
زمان ها، وقت ها، هنگام ها، روزگارها، عصرها، کنایه از اجل ها، مرگ ها، جمع واژۀ زمان
میمنت در فارسی، شگون، فرخندگی، میمنه در فارسی (برانغار در مغولی)، راستگاه، میمنت، جانب راست میدان، جنگ میسره، واحدی ازلشکریان که درجانب راست میدان مستقر شوند، میسره: (صف هردو سپاه راست کردند میمنه و میسره و قلب جناح پیراسته) جمع میامین
پر گستردن، آمین گفتن، نگهبانی کردن
وقار، ابهت
برکت
جناح راست، طرف راست، مقابل میسره، جناح ایمن، برانغار، مشأمه، دست راست
در امور نظامی طرف راست میدان جنگ، سربازان طرف راست میدان جنگ
جناح راست، طرف راست، مقابل میسره، جناح ایمن، برانغار، مشأمه، دست راست
در امور نظامی طرف راست میدان جنگ، سربازان طرف راست میدان جنگ
Immunity
иммунитет
Immunität
імунітет
odporność
imunidade
immunità
inmunidad
immunité
immuniteit
ภูมิคุ้มกัน
kekebalan
प्रतिरक्षा
חִסּוּן
bağışıklık
রোগপ্রতিরোধ
مدافعت
این زمان، اینهمه