جدول جو
جدول جو

معنی ایمن - جستجوی لغت در جدول جو

ایمن
در امان، بی خوف، آسوده خاطر، برای مثال مشو ایمن که تنگدل گردی / چون ز دستت دلی به تنگ آید (سعدی - ۱۲۳)، امین، مورد اعتماد
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
فرهنگ فارسی عمید
ایمن
راست، طرف راست، سمت دست راست، مقابل ایسر
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، بختیار، خجسته، نیکوبخت، سفیدبخت، مستسعد، صاحب دولت، نکوبخت، طالع مند، فرّخ فال، نیک اختر، بلنداقبال، صاحب اقبال، بلندبخت، خجسته طالع، خجسته فال، سعید، مقبل، خوش طالع، اقبالمند، فرخنده بخت، فرخنده طالع، شادبخت، جوان بخت
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
فرهنگ فارسی عمید
ایمن(اَ مَ)
موضعی است. (منتهی الارب). نام بیابانی است که موسی علیه السلام در آن گوسپندان می چرانید. (مؤید الفضلا) :
شبان وادی ایمن گهی رسد بمراد
که چند سال بجان خدمت شعیب کند.
حافظ.
با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم
همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم.
حافظ
لغت نامه دهخدا
ایمن(اَ مَ)
مبارک. ج، ایامن. یقال: قدم فلان علی ایمن الیمین، یعنی به یمن و برکت بازآمد از سفر. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مبارک تر، چه بر تقدیر معنی مبارک تر اسم تفضیل از یمن است. (غیاث اللغات) (از آنندراج). مبارک تر. (مؤید الفضلا). مبارک. میمون. خجسته. فرخ. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا
ایمن(اَ مُ / مُ / اَ مِ / مِ)
کلمه ایست موضوع برای سوگندو همیشه به کلمه اﷲ اضافه میشود و ایمن اﷲ گویند، یقول: ایمن اﷲ لافعلن کذا، یعنی سوگند بخدا این کار را خواهم کرد. (ناظم الاطباء). ثم یجمع الیمین علی ایمن و حلفوا به فقالوا ایمن اﷲ لافعلن کذا. قال فهذا هوالاصل فی ایمن اﷲ و قیل الفه الف قطع و هو جمع یمین و انما خففت همزتها و طرحت فی الوصل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ایمن(مِ)
تلفظ فارسی آمن عربی. در امن و در امان. محفوظ. مصون. (فرهنگ فارسی معین). بی خوف و بی دهشت و بی ترس، ممال آمن که اسم فاعل است از امن و این استعمال فارسیان است نه تازیان و با لفظ شدن و نشستن مستعمل است. (از آنندراج). بی خوف و بی دهشت، ممال آمن که اسم فاعل است از امن. بیخوف. (از غیاث اللغات). محفوظ. درامان. (از ناظم الاطباء). مطمئن. آسوده. فارغ:
تا کی دوم از گرد در تو
کاندر تو نمی بینم چربو
ایمن بزی اکنون که بشستم
دست از تو با شنان و کنشتو.
شهید بلخی.
با وصال تو بودمی ایمن
در فراقم بماند چون بر خفج.
آغاجی.
بوصال اندر ایمن بدم از گشت زمان
تا فراق آمد بگرفتم چون بر خفجا.
آغاجی.
گوزگانان ناحیتی است آبادان و بانعمت بسیار و با داد و عدل و ایمن. (حدود العالم).
از این پس تو ایمن بخسب از بدی
که پاداش پیش آیدت ایزدی.
بدو گفت گستهم کای شهریار
چرایی چنین ایمن از کارزار.
فردوسی.
در میان آن درختان تا آن دیوارهای آسیا آجرها کشیده و خرپشته زده و ایمن نشسته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261). ایشان ایمن و شاکر باز گشتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 248). چرا ایمن خسبد کسی که با پادشاه آشنایی دارد. (قابوسنامه).
ایمن ننشیند ز بیم رفتن
تا بر سفرش خشک و تر نباشد.
ناصرخسرو.
تا مر مرا تو غافل و ایمن بیافتی
از مکر غدر خویش گرفتی سخر مرا.
ناصرخسرو.
منم بر زبان و دل خویش ایمن
ز زلت مصفا ز شبهت مطهر.
عمعق بخاری.
ای در کنف تو عالم ایمن
از حیف زمان و صرف دوران.
خاقانی.
مشو بر زن ایمن که زن پارساست
که در بسته به گرچه دزدآشناست.
نظامی.
گفت پادشاه را کرم باید تا بر او گرد آیند و رحمت تادر پناه دولتش ایمن نشینند. (گلستان).
هرگز ایمن ز مار ننشستم
تابدانستم آنچه خصلت اوست.
سعدی.
به بازی نگفت این سخن بایزید
که از منکر ایمن ترم کز مرید.
سعدی.
لغت نامه دهخدا
ایمن(نِ تَ)
کدام کس و هر کس. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ایمن
محفوظ، درامان، آسوده
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
فرهنگ لغت هوشیار
ایمن((اَ مَ))
جانب راست، میمون، خجسته
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
فرهنگ فارسی معین
ایمن((مِ))
محفوظ، مصون، سالم، در سلامت، رستگار
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
فرهنگ فارسی معین
ایمن
امان، بزینهار، بی ترس، درامان، سالم، مامون، مصون، مطمئن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ایمن
آمنٌ
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به عربی
ایمن
Safe, Secure
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ایمن
sûr, sécurisé
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ایمن
安全的
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به چینی
ایمن
নিরাপদ
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به بنگالی
ایمن
безопасный
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به روسی
ایمن
sicher
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به آلمانی
ایمن
безпечний
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ایمن
محفوظ
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به اردو
ایمن
güvenli
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ایمن
salama
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ایمن
seguro
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ایمن
안전한
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به کره ای
ایمن
安全な
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ایمن
בטוח
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به عبری
ایمن
सुरक्षित
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به هندی
ایمن
bezpieczny
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به لهستانی
ایمن
ปลอดภัย
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به تایلندی
ایمن
veilig
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به هلندی
ایمن
seguro
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ایمن
sicuro
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ایمن
aman
تصویری از ایمن
تصویر ایمن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ایمنه
تصویر ایمنه
(دخترانه)
آمنه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایمنی
تصویر ایمنی
مصونیت، ایمن بودن
فرهنگ لغت هوشیار