- ایصا
- وحی کردن وحی قرار دادن، اندرز دادن سفارش کردن
معنی ایصا - جستجوی لغت در جدول جو
- ایصا
- وصیت کردن، وصی گردانیدن، اندرز دادن، سفارش کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رسانیدن نامه، وصل نمودن
سفارش کردن، اندرز دادن، پیام فرستادن، سپردن، وحی کردن ، قرار دادن، اندرز دادن، وصیت کردن
وصل کردن، پیوند کردن، رسانیدن
پیوند دادن، وصل کردن، رسانیدن
وحی کردن، وحی قرار دادن، اندرز دادن، سفارش کردن
شمردن تعدید شماره کردن ضبط کردن حفظ آمار گرفتن سرشماری کردن توضیح اصل این کلمه در عربی از حصی است بمعنی سنگریزه زیرا که با سنگریزه میشمرده اند و بعد مصدر احصاء از حصی ساخته شده است
بیرون کشیدن خصیه و تخم آدمی خصی کردن اخته کردن
انجام
نافرمانی برندادن
دور کردن دور فرستادن، راندن
وحی فرستادن الهام کردن، اشاره کردن مطلبی را در ذهن کسی افکندن القا امری در دل افکندن، القا معنی در نفس بسرعت و خفا
دادن
نزدیک نمودن، نزدیک شدن، سوگند خوردن
بسر آوردن وعده بپایان بردن وعده، حق کسی را تمام دادن
به آزبا (دعا) خواستن، فراهم آوردن، یاد گرفتن
بسپردن دادن بکسی چیزی را، بر کار نادانسته و ناپیدا فرمودن کسی را، قدم بر جای قدمی دیگر نهادن، باز گردانیدن قافیه ای دوبار شایگان آوردن
لاتینی تازی شده هاس ونیز ونیز هم اندی بنیز نیز باز هم
ریسمان چادر، گیاه خشک، گلیم که در آن گیاه پر کنند
زیرا
آزردن آزار دادن اذیت کردن رنج دادن
زیرا، از این جهت، به این دلیل
اذیت کردن، آزار رساندن، رنج دادن، برای مثال به سمع رضا مشنو ایذای کس / وگر گفته آید به غورش برس (سعدی۳ - ۳۲۰)
وحی فرستادن، الهام کردن، اشاره کردن، مطلبی را در ذهن یا در دل کسی افکندن
شمارش کردن، شمردن، آمار گرفتن، سرشماری
وفا کردن به عهد، به سر بردن پیمان دوستی، حق کسی را تمام دادن
اشاره کردن با حرکات چشم و ابرو یا دست، به رمز و مجاز سخن گفتن
اشاره کردن، اشاره، کنایه
آن است که مردی قسم بخورد که با زن خود نزدیکی نکند و در آن صورت چهار ماه مهلت دارد که کفاره بدهد و رجوع به زن خود کند وگرنه زن حق دارد شکایت کند و طلاق بگیرد
نیز، بازهم
دورتر، دورترین