- ایرمان
- روحانی
معنی ایرمان - جستجوی لغت در جدول جو
- ایرمان
- مهمان میهمان
- ایرمان
- مهمان، مهمان ناخوانده، طفیلی،
برای مثال دل دستگاه توست به دست جهان مده / کاین گنج خانه را ندهد کس به ایرمان (خاقانی - ۳۰۹)
- ایرمان
- مهمان، مهمان ناخوانده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اشکال و زحمت و رنج
استوار داشتن امین کردن
یاقوت سرخ، حریر منقش و ملون
یاقوت سرخ، حریر منقش، بهرمان
مانند شیر، کنایه از دلیر، پردل
فرانسوی برگردان
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مکان آریائیان، محل زندگی آریائی ها، نام کشور باستانی ما، از نظر لغوی هم ریشه با کلمه آریا و ایرج
باور، باورداشت، گرایش
برکت ها، قوت ها، توانائیها اعتماد کردن، زنهار دادن اعتماد کردن، زنهار دادن
گرویدن، عقیده داشتن، مقابل کفر، در فقه تصدیق و عمل به احکام دین یعنی اقرار به لسان و عمل به ارکان
جمع یمین، سوگندها
گرویدن، باور داشتن، ایمن کردن، امان دادن، اعتقاد
آرمان، برای مثال نه امّید آن کایچ بهتر شوی تو / نه ارمان آن که م تو دل نگسلانی (منوچهری - ۱۳۸)
یمین ها، راست ها، طرف راست ها، قسم ها، سوگندها، جمع واژۀ یمین
Creed, Faith
Glaube
crença, fé
credo, fede
credo, fe
credo, foi
geloof
ความเชื่อ , ศรัทธา
keyakinan, iman
مشعل حرائق , هدنةٌ