اصلاح کردن میان آنها و الفت دادن، (از ’ادم’) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، الفت و وفق دادن، (از اقرب الموارد)، الفت افکندن، (تاج المصادر بیهقی)
اصلاح کردن میان آنها و الفت دادن، (از ’ادم’) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، الفت و وفق دادن، (از اقرب الموارد)، الفت افکندن، (تاج المصادر بیهقی)
زرد شدن برگ درخت، (از ’ورس’) (منتهی الارب) (آنندراج)، زرد شدن برگ درخت پس از آنکه بجایی رسیده باشد، (تاج المصادر بیهقی) : اورس الرمث، زرد شد برگهای رمث پس از رسیدگی، (ناظم الاطباء)
زرد شدن برگ درخت، (از ’ورس’) (منتهی الارب) (آنندراج)، زرد شدن برگ درخت پس از آنکه بجایی رسیده باشد، (تاج المصادر بیهقی) : اورس الرمث، زرد شد برگهای رمث پس از رسیدگی، (ناظم الاطباء)
ودیعت نهادن به کسی و پذیرفتن از کسی ودیعت را، هو من الاضداد، (از ’ودع’) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (ناظم الاطباء)، حفاظت مال خود را به دیگری سپردن، (تعریفات)
ودیعت نهادن به کسی و پذیرفتن از کسی ودیعت را، هو من الاضداد، (از ’ودع’) (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (ناظم الاطباء)، حفاظت مال خود را به دیگری سپردن، (تعریفات)
گرویدن یا اقرار کردن به ناچیز و باطل یا بخواری وبه فرمان برداری کسی که میکشد یا می برد آنرا، (منتهی الارب) (آنندراج)، اقرار کردن یا گرویدن بباطل یا بمذلت و فرمانبرداری برای کسی که او را میکشد، (از اقرب الموارد)
گرویدن یا اقرار کردن به ناچیز و باطل یا بخواری وبه فرمان برداری کسی که میکشد یا می برد آنرا، (منتهی الارب) (آنندراج)، اقرار کردن یا گرویدن بباطل یا بمذلت و فرمانبرداری برای کسی که او را میکشد، (از اقرب الموارد)
در دل افکندن ترس، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، بیم در دل گذاشتن، (المصادر زوزنی)، مرگ فرا رسیدن، (منتهی الارب)، یقال: اودی به الموت، ای ذهب به، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، فرا رسیدن مرگ کسی را، (ناظم الاطباء)، پوشیده شدن مرد از سلاح، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، (از ’ی دی’) احسان و نیکوی دیدن از کسی، بدین معنی مثال یایی است، (ناظم الاطباء)، انعام شدن بر کسی، (از اقرب الموارد)
در دل افکندن ترس، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، بیم در دل گذاشتن، (المصادر زوزنی)، مرگ فرا رسیدن، (منتهی الارب)، یقال: اودی به الموت، ای ذهب به، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، فرا رسیدن مرگ کسی را، (ناظم الاطباء)، پوشیده شدن مرد از سلاح، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، (از ’ی دی’) احسان و نیکوی دیدن از کسی، بدین معنی مثال یایی است، (ناظم الاطباء)، انعام شدن بر کسی، (از اقرب الموارد)