معنی ایداج
ایداج
در دورۀ ایلخانان، مامور وابسته به سررشته داری قشون
تصویر ایداج
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ایداج
ایداج
ایداج
ترکی سر رشته دار یکی از ماءموران وابسته بسر رشته داری قشون
فرهنگ لغت هوشیار
ارداج
ارداج
چرم سیاه سیه چرم
فرهنگ لغت هوشیار
اوداج
اوداج
رگهای بزرگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ایهاج
ایهاج
آتش افروختن
فرهنگ لغت هوشیار
ایداح
ایداح
گرویدن، خستویی به خواری، گردن نهادن، فروتنی
فرهنگ لغت هوشیار
ایداجی
ایداجی
ترکی سر رشته داری یکی از مناصب وابسته به سر رشته داری قشون
فرهنگ لغت هوشیار
ایداء
ایداء
قوت دادن، یاری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
ایلاج
ایلاج
آوردن در آوردن شب. یا ایلاج نهار. آوردن روز. داخل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ایداع
ایداع
گرو نهادن، گرو پذیرفتن، سپردن
فرهنگ لغت هوشیار