پیدا و آشکار گردیدن راه و جز آن، (منتهی الارب) (آنندراج)، پیدا و آشکار گردیدن، (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، توانا و قوی گردیدن، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، قوی شدن، (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی)
پیدا و آشکار گردیدن راه و جز آن، (منتهی الارب) (آنندراج)، پیدا و آشکار گردیدن، (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)، توانا و قوی گردیدن، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، قوی شدن، (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی)
گرویدن یا اقرار کردن به ناچیز و باطل یا بخواری وبه فرمان برداری کسی که میکشد یا می برد آنرا، (منتهی الارب) (آنندراج)، اقرار کردن یا گرویدن بباطل یا بمذلت و فرمانبرداری برای کسی که او را میکشد، (از اقرب الموارد)
گرویدن یا اقرار کردن به ناچیز و باطل یا بخواری وبه فرمان برداری کسی که میکشد یا می برد آنرا، (منتهی الارب) (آنندراج)، اقرار کردن یا گرویدن بباطل یا بمذلت و فرمانبرداری برای کسی که او را میکشد، (از اقرب الموارد)
دادن راجح و مائل کسی را. (منتهی الارب). چرب سختن. (زوزنی) ، یعنی سنگین تر کشیدن در وزن. چرب دادن. (تاج المصادر بیهقی). افزونی نهادن. چربانیدن، دارهالارجام، یکی از دارات عربست. رجوع به دور در این لغت نامه و دور در منتهی الأرب شود
دادن راجح و مائل کسی را. (منتهی الارب). چرب سُختن. (زوزنی) ، یعنی سنگین تر کشیدن در وزن. چرب دادن. (تاج المصادر بیهقی). افزونی نهادن. چربانیدن، دارهالارجام، یکی از دارات عربست. رجوع به دور در این لغت نامه و دور در منتهی الأرب شود