- ایتلاف
- بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن، الفت یافتن موء انست یافتن، الفت موء انست پیوستگی
معنی ایتلاف - جستجوی لغت در جدول جو
- ایتلاف ((اِ یْ تِ))
- با هم شدن، به هم پیوستن، الفت یافتن، مؤانست یافتن، الفت، مؤانست، پیوستگی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یوتاری پادیاری، نا سازگاری، ستیزه، جانشینی، شکم روش عدم موافقت، ناسازگاری، با یکدیگر خلاف کردن، نزاع، مشاجره
ناهمگونی، ناسازگاری، ناجور بودن، دوگانگی، ناهمسانی
همایه
چریدن علف خوردن چهار پایان
در نیامدن، خوشبوی کردن خویش
سازواری، پیوشتگی یگانستن بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن، الفت یافتن موء انست یافتن، الفت موء انست پیوستگی. الفت یافتن
سپید نمایی
با یکدیگر خلاف کردن، مخالف شدن، ناسازگاری داشتن، ناجور بودن، ناسازگاری، رفت و آمد
به هم پیوستن دو یا چند گروه یا سازمان برای رسیدن به اهداف خاص، با هم الفت داشتن، الفت یافتن
Confliction
Coalition
конфликт
коалиция
Konflikt
Koalition
конфлікт
коаліція
konflikt
koalicja
conflito
coalizão
coalizione
conflitto
conflicto
coalición
conflit
coalition
conflict
coalitie
ความขัดแย้ง