جدول جو
جدول جو

معنی ایتلاف - جستجوی لغت در جدول جو

ایتلاف
بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن، الفت یافتن موء انست یافتن، الفت موء انست پیوستگی
فرهنگ لغت هوشیار
ایتلاف
((اِ یْ تِ))
با هم شدن، به هم پیوستن، الفت یافتن، مؤانست یافتن، الفت، مؤانست، پیوستگی
تصویری از ایتلاف
تصویر ایتلاف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یوتاری پادیاری، نا سازگاری، ستیزه، جانشینی، شکم روش عدم موافقت، ناسازگاری، با یکدیگر خلاف کردن، نزاع، مشاجره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلاف
تصویر اختلاف
ناهمگونی، ناسازگاری، ناجور بودن، دوگانگی، ناهمسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
همایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتلاف
تصویر اعتلاف
چریدن علف خوردن چهار پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغتلاف
تصویر اغتلاف
در نیامدن، خوشبوی کردن خویش
فرهنگ لغت هوشیار
سازواری، پیوشتگی یگانستن بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن، الفت یافتن موء انست یافتن، الفت موء انست پیوستگی. الفت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتلاق
تصویر ایتلاق
سپید نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اختلاف
تصویر اختلاف
با یکدیگر خلاف کردن، مخالف شدن، ناسازگاری داشتن، ناجور بودن، ناسازگاری، رفت و آمد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
به هم پیوستن دو یا چند گروه یا سازمان برای رسیدن به اهداف خاص، با هم الفت داشتن، الفت یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختلاف
تصویر اختلاف
((اِ تِ))
با یکدیگر ناسازگاری کردن، نزاع کردن، تغییر مکان ظاهری ستاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اختلاف
تصویر اختلاف
Confliction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
Coalition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ความขัดแย้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی