ائتدام. نان را با نانخورش آمیختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، به بیم و ترس گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، مشورت کردن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24)
ائتدام. نان را با نانخورش آمیختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، به بیم و ترس گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، مشورت کردن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24)
جمع واژۀ یتیم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) : آنگاه بباید ستمگران را داد ضعفا داد و داد ایتام. ناصرخسرو. مال ایتام و عجایز چون شیر مادر حلال دانند. (گلستان سعدی). الحق امنای مال ایتام همچون تو حلال زاده یابند. سعدی، انبوه ناک شدن. (منتهی الارب). انبوه ناک شدن گل. (ناظم الاطباء) ، عظیم شدن کار. (منتهی الارب) : ائتک من الامر، عظیم شد این کار بر وی و ننگ داشت از آن. (ناظم الاطباء) ، بهم زدن و لرزیدن هر دو پای. (منتهی الارب). بهم زدن هر دو پای و لرزیدن. (ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ یتیم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) : آنگاه بباید ستمگران را داد ضعفا داد و داد ایتام. ناصرخسرو. مال ایتام و عجایز چون شیر مادر حلال دانند. (گلستان سعدی). الحق امنای مال ایتام همچون تو حلال زاده یابند. سعدی، انبوه ناک شدن. (منتهی الارب). انبوه ناک شدن گل. (ناظم الاطباء) ، عظیم شدن کار. (منتهی الارب) : ائتک من الامر، عظیم شد این کار بر وی و ننگ داشت از آن. (ناظم الاطباء) ، بهم زدن و لرزیدن هر دو پای. (منتهی الارب). بهم زدن هر دو پای و لرزیدن. (ناظم الاطباء)
اصلاح کردن میان آنها و الفت دادن، (از ’ادم’) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، الفت و وفق دادن، (از اقرب الموارد)، الفت افکندن، (تاج المصادر بیهقی)
اصلاح کردن میان آنها و الفت دادن، (از ’ادم’) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، الفت و وفق دادن، (از اقرب الموارد)، الفت افکندن، (تاج المصادر بیهقی)
یتیم دار شدن زن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، یتیم قرار دادن کسی را، (از اقرب الموارد)، خشم گرفتن و برانگیخته شدن و برافروختن از خشم، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج)
یتیم دار شدن زن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، یتیم قرار دادن کسی را، (از اقرب الموارد)، خشم گرفتن و برانگیخته شدن و برافروختن از خشم، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج)
اشتداد حرارت. سخت گرم شدن. گرمای سخت: بسبب احتدام هواجر هوا بمعسکر چناشک تحویل کرده بود. (ترجمه تاریخ یمینی). مجدالدوله از احتدام ایّام فتنه واتّقاد شرر شرّ ملول شد (ترجمه تاریخ یمینی) ، گرد آوردن نفقه برای عیال از وجوه مکاسب، گرد آمدن بر
اشتداد حرارت. سخت گرم شدن. گرمای سخت: بسبب احتدام هواجر هوا بمعسکر چناشک تحویل کرده بود. (ترجمه تاریخ یمینی). مجدالدوله از احتدام ایّام فتنه واتّقاد شرر شرّ ملول شد (ترجمه تاریخ یمینی) ، گرد آوردن نفقه برای عیال از وجوه مکاسب، گرد آمدن بر
بادکش کردن (بادکش حجامت در پزشکی دیرینه در پیاله ای پنبه آغشته به مل و افروخته را می گذاشتند وآن را بر پشت بیمار می نهادند و بر گوشت آماسیده تیغ می زدند تا خون بگیرد) تانگوییدن
بادکش کردن (بادکش حجامت در پزشکی دیرینه در پیاله ای پنبه آغشته به مل و افروخته را می گذاشتند وآن را بر پشت بیمار می نهادند و بر گوشت آماسیده تیغ می زدند تا خون بگیرد) تانگوییدن