بلع کردن، بلعیدن، فرو بردن به حلق، ناجویده فرو بردن، برای مثال به دشت ار به شمشیر بگذاردم / از آن به که ماهی بیوباردم (رودکی - ۵۴۳)، ایمن مشو از زمانه زیراک او / ماری ست که خشک و تر بیوبارد (ناصرخسرو - ۲۵۳)
بلع کردن، بلعیدن، فرو بردن به حلق، ناجویده فرو بردن، برای مِثال به دشت ار به شمشیر بگذاردم / از آن بِه که ماهی بیوباردم (رودکی - ۵۴۳)، ایمن مشو از زمانه زیراک او / ماری ست که خشک و تر بیوبارد (ناصرخسرو - ۲۵۳)
درخت انار، میوه ای خوراکی با پوستی سفید یا سرخ، دانه های قرمز یا سفید آبدار، با مزۀ ترش یا شیرین که از آب آن رب تهیه می شود و در پختن برخی خوراک ها کاربرد دارد، درخت این میوه با برگ های ریز و سرخ رنگ و ساقۀ خاردار
درخت انار، میوه ای خوراکی با پوستی سفید یا سرخ، دانه های قرمز یا سفید آبدار، با مزۀ ترش یا شیرین که از آب آن رب تهیه می شود و در پختن برخی خوراک ها کاربرد دارد، درخت این میوه با برگ های ریز و سرخ رنگ و ساقۀ خاردار
تفسیر و شرح کتاب اوستا یا کتاب زند، برای مثال چه مایه زاهد و پرهیزکار و صومعگی / که نسک خوان شده از عشقش و ایارده گوی (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۲۲)
تفسیر و شرح کتاب اوستا یا کتاب زند، برای مِثال چه مایه زاهد و پرهیزکار و صومعگی / که نَسَک خوان شده از عشقش و ایارده گوی (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۲۲)
چگونگی پازند است (صحاح الفرس). به معنی پازند است و پازند تفسیر زند که شرح و تفسیر اوستاست. (لغت نامۀ اسدی ص 477) اکارده. (یادداشت مرحوم دهخدا). اکرده. (یادداشت مرحوم دهخدا). برخی از مجوسان اگرده اش نیز خوانند. (التنبیه و الاشراف مسعودی). وصورت هر دو (اگرده و ایارده) هر دو به خط پهلوی یکسان است. (یادداشت مرحوم دهخدا). ثم عمل زرادشت تفسیراً عند عجزهم عن فهمه [عن فهم اوستا] و سمّوا التفسیر زیداً [زنداً] ثم عمل للتفسیر تفسیراً و سمّاه بازید [پازند] ثم عمل علمائهم بعد وفات زرادشت تفسیر التفسیر و سمّوا هذا التفسیر بارده (از مروج الذهب مسعودی) : ببینم آخر روزی به کام دل خود را گهی ایارده خوانم شها گهی خرده. دقیقی (از لغت نامۀ اسدی ص 486) ، {{اسم مصدر}} سیاست. (از اقرب الموارد). رجوع به ایالت شود
چگونگی پازند است (صحاح الفرس). به معنی پازند است و پازند تفسیر زند که شرح و تفسیر اوستاست. (لغت نامۀ اسدی ص 477) اکارده. (یادداشت مرحوم دهخدا). اکرده. (یادداشت مرحوم دهخدا). برخی از مجوسان اگرده اش نیز خوانند. (التنبیه و الاشراف مسعودی). وصورت هر دو (اگرده و ایارده) هر دو به خط پهلوی یکسان است. (یادداشت مرحوم دهخدا). ثم عمل زرادشت تفسیراً عند عجزهم عن فهمه [عن فهم اوستا] و سمّوا التفسیر زیداً [زنداً] ثم عمل للتفسیر تفسیراً و سَمّاه بازید [پازند] ثم عمل علمائهم بعد وفات زرادشت تفسیر التفسیر و سمّوا هذا التفسیر بارده (از مروج الذهب مسعودی) : ببینم آخر روزی به کام دل خود را گهی ایارده خوانم شها گهی خرده. دقیقی (از لغت نامۀ اسدی ص 486) ، {{اِسمِ مَصدَر}} سیاست. (از اقرب الموارد). رجوع به ایالت شود
یونانی تازی شده زراندوک از گیاهان گیاهی از تیره زرآوند که پایاست و در جنگلهای مرطوب نواحی معتدله اروپا میروید. سوش و ریشه آن بوی معطر دارد و در طب بعنوان مسهل و مقیی مصرف میگردد. برباله، اسارون شامی
یونانی تازی شده زراندوک از گیاهان گیاهی از تیره زرآوند که پایاست و در جنگلهای مرطوب نواحی معتدله اروپا میروید. سوش و ریشه آن بوی معطر دارد و در طب بعنوان مسهل و مقیی مصرف میگردد. برباله، اسارون شامی