- ایار
- مس زرد رومی خور داد ماه سیم رومی یکی از ماه های سریانی لاتینی تازی گشته هوا (هوا پارسی است) یکی از ماههای مشهور رومی مطابق ماه سوم بهار
معنی ایار - جستجوی لغت در جدول جو
- ایار
- ماه پنجم از تقویم شمسی عربی، مطابق ماه مه، بین نیسان و حزیران
- ایار
- یکی از ماه های سریانی مطابق با ماه سوم بهار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دفتر حساب
پارسی تازی گشته یاره
اواره، دفتری که در آن اقلام درآمد و هزینه و حساب های مالیاتی را ثبت می کردند، دفتر حساب دیوانی، دیوان خانه، اوار، اوارجه
داروی ملینی که به شکل حب ساخته می شد و جزء بیشتر آن صبر بود
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، یارج، سوار، دستینه، ورنجن، دست برنجن، اورنجن، یاره، آورنجن، دستیاره، برنجن
غروب، عصر
الان
تارها و زهها
آویشن کوهی ریحان معنبر و خوشبو
نیکو کاران
جمع دیر، کنشت ها
دوال افسار بند بنده کردن دستگیر کردن اسیر کردن، به دوال بستن چیزی را بستن، اسیری بردگی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
ایلیار، یار ایل، نام یکی از پهلوانان خورشید شاه در داستان سمک عیار، ال (ترکی) + یار (فارسی)
شخم زدن، شیاردادن، کشاورز
روزها
سامان
پیدا، پدیدار صاحب دیر، دیر نشین
پستان آلای آمیزه ای سرگین و خاک که برپستان مالند تابچگان از شیر خوردن باز مانند
لبیشه لباشه ریسمانی بر سر چوبی که با آن دهان ستور بندند تا ناآرامی نکند
درست، تمام، راست، کامل، مهیاو صحیح، و بمعنی موج دریا و موج آب هم هست
آهک افروخته، آتش دل
پرندگان
سوفار بن چوبه تیر که در چله کمان گذاشته می شود، چنبر چرخ (لاستیک)، موی زهار، انگور کیسه کرده، چنبر پرویزن (پرویزن هر ابزار سوراخدار که با آن چیزی بیخته شود)، چارچوب، فرآویز (قاب)
شیاردادن برای کشاورزی کشاورز برزگر برزیگر، جمع اکره
بیگانگان، جمع غیر
درختچه ای از تیره موردیها که گاهی آنرا تیره ای مستقل محسوب دارند و بنام انارها نامند. پوست آن خاکستری و برگهایش بیضوی و گلهایش باالنسبه بزرگ و قرمز رنگ است رمان ارز
گرمی آتش و آفتاب
هنگام عصر نزدیک غروب آفتاب مقابل شبگیر