اسم مبهم است و همه ضمائر منصوب بدان متصل گردد: ایاک، ایاکما، ایاکم، ایاک، ایا کما، ایاکن. ایاه، ایاها، ایاهما، ایاهم، ایاهن، ایای، ایانا، و همه این کلمات دارای همان معنای ضمیر می باشد. (ناظم الاطباء)
اسم مبهم است و همه ضمائر منصوب بدان متصل گردد: ایاک، ایاکما، ایاکم، ایاک، ایا کما، ایاکن. ایاه، ایاها، ایاهما، ایاهم، ایاهن، ایای، ایانا، و همه این کلمات دارای همان معنای ضمیر می باشد. (ناظم الاطباء)
روشنی و درخشندگی آفتاب و حسن آن. (آنندراج). روشنی آفتاب و حسن آن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، در بیت ذیل به معنی مطلق ظرف یا ظرف روغن آمده: ز هر کشور که برخیزد چراغی دهندش روغنی از هر ایاغی. نظامی
روشنی و درخشندگی آفتاب و حسن آن. (آنندراج). روشنی آفتاب و حسن آن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، در بیت ذیل به معنی مطلق ظرف یا ظرف روغن آمده: ز هر کشور که برخیزد چراغی دهندش روغنی از هر ایاغی. نظامی
به معنی ای است که به عربی ’یا’ گویند که حرف ندا باشد. (انجمن آرا) (آنندراج) (برهان) : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه. رودکی. ایا سرو نو در تک و پوی آنم که فرغندواری بپیچم به تو بر. رودکی. ایا ز بیم زبانم نژند گشته و هاژ کجا شد آن همه دعوی کجا شد آن همه ژاژ. لبیبی. ایا کرده در بینی ات حرص و رس از ایزد نیایدت یک ذره ترس. لبیبی. ایا نشسته به اندیشگان حزین و نژند همیشه اختر تو پست و طالع تو بلند. آغاجی. فربه کردی تو کون ایا بدسازه چون دنبۀ گوسفند در شبغازه. عمارۀ مروزی. ایا شاهی که ملک تو قدیم است نیاکت برد پاک از اژدهاکا. دقیقی. ایا باد بگذر به ایران زمین پیامی ز من بر به شاه گزین. فردوسی. ایا شاه محمود کشورگشای ز کس گر نترسی بترس از خدای. فردوسی. ایا خواجه همداستانی مکن که بر من تحمل کند ابتری. منوچهری. ایا بدولت دنیا فریفته دل خویش بشادکامی تاز و بکام و لهو وخطر. ناصرخسرو. امروز ارمز است ایا یار غمگسار برخیز و ناز کم کن و آن جام می بیار. مسعودسعد. ایا ستارۀ خوبان خلخ و یغما به دلبری دل ما را همی زنی یغما. معزی. ایا که عشق نداری ترا رواست بخسب برو که عشق و غم او نصیب ماست بخسب. مولوی. ایا باد سحرگاهی گر این شب روز میخواهی از آن خورشید خرگاهی برافکن دامن محمل. سعدی.
به معنی ای است که به عربی ’یا’ گویند که حرف ندا باشد. (انجمن آرا) (آنندراج) (برهان) : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه. رودکی. ایا سرو نو در تک و پوی آنم که فرغندواری بپیچم به تو بر. رودکی. ایا ز بیم زبانم نژند گشته و هاژ کجا شد آن همه دعوی کجا شد آن همه ژاژ. لبیبی. ایا کرده در بینی ات حرص و رس از ایزد نیایدت یک ذره ترس. لبیبی. ایا نشسته به اندیشگان حزین و نژند همیشه اختر تو پست و طالع تو بلند. آغاجی. فربه کردی تو کون ایا بدسازه چون دنبۀ گوسفند در شبغازه. عمارۀ مروزی. ایا شاهی که ملک تو قدیم است نیاکت برد پاک از اژدهاکا. دقیقی. ایا باد بگذر به ایران زمین پیامی ز من بر به شاه گزین. فردوسی. ایا شاه محمود کشورگشای ز کس گر نترسی بترس از خدای. فردوسی. ایا خواجه همداستانی مکن که بر من تحمل کند ابتری. منوچهری. ایا بدولت دنیا فریفته دل خویش بشادکامی تاز و بکام و لهو وخطر. ناصرخسرو. امروز ارمز است ایا یار غمگسار برخیز و ناز کم کن و آن جام می بیار. مسعودسعد. ایا ستارۀ خوبان خلخ و یغما به دلبری دل ما را همی زنی یغما. معزی. ایا که عشق نداری ترا رواست بخسب برو که عشق و غم او نصیب ماست بخسب. مولوی. ایا باد سحرگاهی گر این شب روز میخواهی از آن خورشید خرگاهی برافکن دامن محمل. سعدی.
روزها، جمع یوم ایّام تشریق: در فقه روزهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی الحجه (سه روز بعد از عید قربان) که در قدیم عرب ها گوشت های قربانی را در مکه در آفتاب خشک می کردند، ایّام التشریق ایّام التشریق: در فقه روزهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی الحجه (سه روز بعد از عید قربان) که در قدیم عرب ها گوشت های قربانی را در مکه در آفتاب خشک می کردند، ایّام تشریق ایّام باحور: هفت روز از تابستان از نوزدهم تا بیست و ششم تیرماه که هوا به غایت گرم می شود ایّام متبرکه: روزهای عبادت، عیدهای مذهبی
روزها، جمع یوم اَیّام تشریق: در فقه روزهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی الحجه (سه روز بعد از عید قربان) که در قدیم عرب ها گوشت های قربانی را در مکه در آفتاب خشک می کردند، اَیّام التشریق اَیّام التشریق: در فقه روزهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذی الحجه (سه روز بعد از عید قربان) که در قدیم عرب ها گوشت های قربانی را در مکه در آفتاب خشک می کردند، اَیّام تشریق اَیّام باحور: هفت روز از تابستان از نوزدهم تا بیست و ششم تیرماه که هوا به غایت گرم می شود اَیّام متبرکه: روزهای عبادت، عیدهای مذهبی
نام ماه سیم بهار است از ماه رومیان. (از آنندراج) (هفت قلزم). یکی از ماههای رومیان که آفتاب در ثور باشد. (غیاث). جوزا. (بحر الجواهر) : جهان را دهم روز بود از ایار نود نه گذشته ز پانصد شمار. نظامی. این هنوز اول آذار جهان افروزاست باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار. سعدی. دو کانون و دوتشرین و پس آنگه شباط و آذر و نیسان ایار است. حزیران و تموز و آب و ایلول نگهدارش که از من یادگار است. (از نصاب الصبیان).
نام ماه سیم بهار است از ماه رومیان. (از آنندراج) (هفت قلزم). یکی از ماههای رومیان که آفتاب در ثور باشد. (غیاث). جوزا. (بحر الجواهر) : جهان را دهم روز بود از ایار نود نه گذشته ز پانصد شمار. نظامی. این هنوز اول آذار جهان افروزاست باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار. سعدی. دو کانون و دوتشرین و پس آنگه شباط و آذر و نیسان ایار است. حزیران و تموز و آب و ایلول نگهدارش که از من یادگار است. (از نصاب الصبیان).
بازگشتن بوطن، (آنندراج)، بازگشتن، (المصادر زوزنی) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23) (منتهی الارب) : ره سپرش را نه از ذهاب خبر است و نه از ایاب، (ترجمه تاریخ یمینی)، پای، (غیاث) (آنندراج)، رجوع به ایاغ شود
بازگشتن بوطن، (آنندراج)، بازگشتن، (المصادر زوزنی) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 23) (منتهی الارب) : ره سپرش را نه از ذهاب خبر است و نه از ایاب، (ترجمه تاریخ یمینی)، پای، (غیاث) (آنندراج)، رجوع به ایاغ شود