جدول جو
جدول جو

معنی اکل - جستجوی لغت در جدول جو

اکل
خوردن، فرو بردن غذا از گلو، چیزی در دهان گذاشتن و فرو دادن، نوشیدن، ساییدن، به ناروا تصرف کردن مثلاً با کلک پولم را خورد، جلوگیری از بروز حالتی مانند گریه یا خنده مثلاً گریه اش را خورد، هماهنگ و منطبق بودن مثلاً اخلاقش به من نمی خورد، اصابت کردن مثلاً تیر به هدف خورد، کتک خوردن، برخورد کردن، مواجه شدن مثلاً زود برو که به باران نخوری، فرسودن مثلاً نم، آهن را خورده بود
تصویری از اکل
تصویر اکل
فرهنگ فارسی عمید
اکل
(اَ کَ)
خورده شدگی دندانها و سقوط آنها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
اکل
(اُ کَ)
جمع واژۀ اکله. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به اکله شود
لغت نامه دهخدا
اکل
خوردن چیزی را. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
خوردن بعض عضو مر بعض را: اکل العضو اکلا.
لغت نامه دهخدا
اکل
(اُ / اُ کُ)
ثمر. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
اکل
خوردن
تصویری از اکل
تصویر اکل
فرهنگ فارسی معین
اکل
بار، خوردن، خورش
تصویری از اکل
تصویر اکل
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکلیا
تصویر اکلیا
(پسرانه)
نام پسری در شعر نیما یوشیج
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اکلیل
تصویر اکلیل
(دخترانه)
تاج
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اکلیل شمالی
تصویر اکلیل شمالی
تاج شمالی، در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی بین جاثی و حیّه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکلیل
تصویر اکلیل
گردی براق به رنگ های طلایی، نقره ای، سرخ و رنگ های دیگر که در نقاشی و تزیین به کار می رود، تاج، افسر، دیهیم
اکلیل جنوبی: در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ جنوبی، افسر، قبه
اکلیل شمالی: تاج شمالی، در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی بین جاثی و حیّه
اکلیل کوهی: در علم زیست شناسی گیاهی خوش بو با برگ های ریز که برگ و گل آن کاربرد دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکلیل الملک
تصویر اکلیل الملک
گیاهی با برگ های بیضی شکل و گل های خوشه ای زرد که دم کردۀ آن در مداوای اسهال خونی، ورم معده و نزلۀ برونش ها نافع است
شاه افسر، گیاه قیصر، بسدک، ناخنک، شبدر زرد، یونجه زرد، بسک، بسه، شاه بسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکلیل جنوبی
تصویر اکلیل جنوبی
در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ جنوبی، افسر، قبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکلیل کوهی
تصویر اکلیل کوهی
گیاهی معطر از خانوادۀ نعناعیان با شاخه های نازک و برگ های ریز که از آن اسانس می گیرند و دم کردۀ برگ و گل آن در مداوای آسم، سیاه سرفه، ضعف اعصاب و بی خوابی نافع است، رزماری، اکلیل الجّبل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکلیون
تصویر اکلیون
انگلیون، انجیل، دیبای هفت رنگ، ارژنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکلیمتر
تصویر اکلیمتر
فرانسوی شیبسنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلیل الجلیل
تصویر اکلیل الجلیل
تاجریزی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلیل الملک
تصویر اکلیل الملک
خاکشی شاه افسر بسدک شاخک از گیاهان اکلیل ملک شاه افسر اسپرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلیله
تصویر اکلیله
گرده پرهون (دائره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلیلیه
تصویر اکلیلیه
سرخه تاج از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلرمان
تصویر اکلرمان
فرانسوی روشنایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلیون
تصویر اکلیون
از یونانی پرند دیبای هفت رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلا
تصویر اکلا
چرانیدن، بها پیش دادن، پیش خرید، کشاورز شخم زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکل از قفا
تصویر اکل از قفا
از پشت خوردن: کار نادرست کار ناروا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلیل
تصویر اکلیل
تاج، افسر، دیهیم
فرهنگ لغت هوشیار
نانوک بویا از گیاهان گیاهی است از تیره نعناعیان با برگهای باریک وساقه های فروان چوبی است و گلهای بنفش معطر. این گیاه در نواحی بحرالرومیمیروید و بعلت بوی مطبوعش مورد توجه است. برگهایش متقابل با کناره خمیده بسمت پایین باریک دراز نوک تیزرو و درسطح فوقانی کمی مایل بسفیدی و بی کرک است ولی در سطح تحتانی پوشیده از کرک میباشد. از این گیاه اسانسی بنام اسانس رومان استخراج میشود که استعمال دارویی دارد حصالبان رومان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلیل
تصویر اکلیل
جام گل، دیهیم، سربرند گوهرنشان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکلیل الجبل
تصویر اکلیل الجبل
نانوک بویا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکلیل الجلیل
تصویر اکلیل الجلیل
تاجریزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکلیل الملک
تصویر اکلیل الملک
خاکشی، شاخگ، شاه افسر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکلیله
تصویر اکلیله
پرهون، گرده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکلیلیه
تصویر اکلیلیه
سرخ هتاج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکلیمتر
تصویر اکلیمتر
شیب سنج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکلیون
تصویر اکلیون
پرند، دیبای هف ترنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکلرمان
تصویر اکلرمان
روشنایی
فرهنگ واژه فارسی سره