جدول جو
جدول جو

معنی اکظ - جستجوی لغت در جدول جو

اکظ(اَ کَظظ)
آنکه دندانهایش از بیخ افتاده باشد. (المصادر زوزنی) ، رزق. گویند: انقطع اکله، منقطع گردید رزق اویعنی بمرد و بهره ای از دنیا نبرد. (ناظم الاطباء). روزی فراخ. (از اقرب الموارد) : فلان ذواکل، یعنی ذوحظ، رأی و عقل و قوت فهم، سخت بافتگی جامه، سختی و درستی خمیر کاغذ، گویند: ثوب ذواکل و قرطاس ذواکل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکر
تصویر اکر
کره ها، اجسام مستدیر، گوی ها، در علم نجوم سیاره ها، جمع واژۀ کره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکل
تصویر اکل
خوردن، فرو بردن غذا از گلو، چیزی در دهان گذاشتن و فرو دادن، نوشیدن، ساییدن، به ناروا تصرف کردن مثلاً با کلک پولم را خورد، جلوگیری از بروز حالتی مانند گریه یا خنده مثلاً گریه اش را خورد، هماهنگ و منطبق بودن مثلاً اخلاقش به من نمی خورد، اصابت کردن مثلاً تیر به هدف خورد، کتک خوردن، برخورد کردن، مواجه شدن مثلاً زود برو که به باران نخوری، فرسودن مثلاً نم، آهن را خورده بود
فرهنگ فارسی عمید
(اَ کِظْ ظَ)
جمع واژۀ کظّه. (از اقرب الموارد). رجوع به کظه شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
راننده. دفعکننده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نعت فاعلی از وکظ است. رجوع به وکظ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اکه
تصویر اکه
دایه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع اکاف، خوی گیری ها گلیم زفت (زفت ضخیم کلفت) که زیر پالان بر پشت خر نهند، جمع کف، پنجه ها جمع کف پنجه ها کفها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکش
تصویر اکش
ترکی بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکز
تصویر اکز
پلید تر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع کره گویها کره ها یا علم اکر. دانش شناختن کره ها و آن از فروع علم ریاضی است و شامل دو بخش است اکر متحرک و اکر ساکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکل
تصویر اکل
خوردن
فرهنگ فارسی معین
((اِ کُ))
بازگشت صوت پس از برخورد با مانع به طوری که با صوت ارسالی مخلوط نشود و صدای آن از صدای اول جدا شنیده شود، پژواک (واژه فرهنگستان)، دستگاهی برای پخش صدا که با تکرار منظم صدا آن را خوش طنین تر می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکل
تصویر اکل
بار، خوردن، خورش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکش
تصویر اکش
بسیار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکی
تصویر اکی
نعم
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اکی
تصویر اکی
d'accord
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اکی
تصویر اکی
in Ordnung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اکی
تصویر اکی
ठीक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اکی
تصویر اکی
اوکے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اکی
تصویر اکی
ঠিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اکی
تصویر اکی
sawa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اکی
تصویر اکی
오케이
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اکی
تصویر اکی
オーケー
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اکی
تصویر اکی
בסדר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اکی
تصویر اکی
ок
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اکی
تصویر اکی
ตกลง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اکی
تصویر اکی
ok
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اکی
تصویر اکی
vale
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اکی
تصویر اکی
ok
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اکی
تصویر اکی
好的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اکی
تصویر اکی
хорошо
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اکی
تصویر اکی
ok
دیکشنری فارسی به لهستانی