جدول جو
جدول جو

معنی اکرومه - جستجوی لغت در جدول جو

اکرومه
(اُ مَ)
اکرومه. اکرومت. (یادداشت مؤلف). رجوع به اکرومه شود
اکرومت. اکرومه. بزرگی.
لغت نامه دهخدا
اکرومه
بزرگبی مردی
تصویری از اکرومه
تصویر اکرومه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اهریمه
تصویر اهریمه
اهریمن، در آیین زردشتی مظهر شر و فساد و تاریکی و ناخوشی و پلیدی، راهنمای بدی، شیطان، آهرن، اهرن، آهرمن، هرماس، اهرمن، اهرامن، هریمن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امروزه
تصویر امروزه
در این زمان، در این عصر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارومه
تصویر ارومه
ریشۀ درخت، اصل، اساس، خاندان، دودمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکرکره
تصویر اکرکره
عاقرقرحا، گیاهی شبیه بابونه، با برگ های ریز و شاخه های نازک که مصرف دارویی دارد، اککرا، آکرکره، غرمانوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکذوبه
تصویر اکذوبه
دروغ، سخن دروغ و بی اساس
فرهنگ فارسی عمید
(اُ مَ)
اکرومه. اکرومه. (یادداشت مؤلف). رجوع به اکرومه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ / مِ)
علفی که اشخار از آن حاصل شود. شخار. اشنان. اشنه. اشنان القصارین. غاسول رومی، چشمه ای در کوه اروند (الوند). رجوع به اروند (کوه) شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از انظومه
تصویر انظومه
تخمریسه چون رشته تخم وزغ یا ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهکومه
تصویر اهکومه
ریشخند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاکروبه
تصویر خاکروبه
فضول از خاک و خاشاک و غیره، آشغال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرکومه
تصویر سرکومه
یونانی تازی گشته آماس جهاب (جهاب لمف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محرومه
تصویر محرومه
مونث محروم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکروهه
تصویر مکروهه
مونث مکروه، جمع مکروهات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتومه
تصویر مکتومه
مونث مکتوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اورامه
تصویر اورامه
اورامن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امروعه
تصویر امروعه
فراخسال، آبخیز (زمینی را گویند که پر آب و گیاه باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امروزه
تصویر امروزه
این زمان این عهد همین عصر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطروحه
تصویر اطروحه
تز، مسئله ای که مطرح کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارومه
تصویر ارومه
ریشه درخت، اصل و اساس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسروجه
تصویر اسروجه
سخن دروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشروجه
تصویر اشروجه
بر بافته ساختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکذوبه
تصویر اکذوبه
دروغ دروغگفت ژاژه دروغ سخن دروغ سخن بی پایه، جمع اکاذیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطروفه
تصویر اطروفه
شنیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اطروبه
تصویر اطروبه
شاد ابزار: چون سازها آوازها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضخومه
تصویر اضخومه
بالش سرین: زنان بر سرین می بسته اند تا آن را کلان تر بنمایانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلومه
تصویر اعلومه
نشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقسومه
تصویر اقسومه
بهره بون (سهم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکراما
تصویر اکراما
بزرگ منشانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارومه
تصویر ارومه
((اُ یا اَ مَ))
بن درخت، ریشه درخت، اصل، اساس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکذوبه
تصویر اکذوبه
((اُ بِ))
دروغ، سخن بی پایه، جمع اکاذیب
فرهنگ فارسی معین
((اَ ش ِ))
حلوایی که از آرد و عسل و روغن یا از زرده تخم مرغ و شیره و شکر می سازند، آفروشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افروزه
تصویر افروزه
((اَ زِ))
آتشگیره، فتیله چراغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امروزه
تصویر امروزه
((اِ زِ))
این زمان، این عهد، همین عصر
فرهنگ فارسی معین