امروزی امروزی منسوب به امروز امروز ین، باب روز مد، آنکه مطابق معمول عصر رفتار کند: فلان مرد امروزی است، تازه جدید فرهنگ لغت هوشیار
افروزه افروزه فتیلۀ چراغآتَش گیرِه، هر چیزی که با آن آتش روشن کنند، آتَش بَرگ، شَیاع، پُد، پُدِه، وَقود، وَقید، پَرهازِه، فُروزینِه، هود، آفروزِه، پوک، مَرخ، آتَش اَفروز، حَطَب، پیفِه فرهنگ فارسی عمید