- اکدام
- گروگان گیری
معنی اکدام - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بر جایی ابر، برگ آوردن درخت، هی کردن هین کردن شتر، خاکریزی (معین) همیشه بودن ساکن و پا بر جا بودن، رام ساختن خاک ریزی کردن
خیرگی، کاهش دید
بزرگ داشت، گرامی داشت، نواخت، ارج نهادن
جان ستاندن
دست زدن
نیست گردانیدن، کشتن، نیست کردن، معدوم کردن
جمع قدم، در کاری پیش رفتن
خیرگی، کاهسش دید
آستین ها
گرامی کردن، بزرگ داشتن
جمع کدس، خرمن ها
جمع کدر
گدامنشی، زفتی (بخل)
بدن و تن، کالبد، جسم
جمع هدم، جامه های کهنه، گلیم های پشمینه
کم ها، آستین ها، جمع واژۀ کم
بزرگ داشتن، گرامی داشتن، احترام کردن، بخشش کردن
کشتن کسی به عنوان مجازات، نیست کردن، نابود کردن
قدم ها، اندازه های پا از سر انگشت تا پاشنه، گام ها، کارها، عمل ها، جمع واژۀ قدم
تن، بدن، جسم، قد و قامت، در علم زیست شناسی عضو بدن، عضوی که ظاهر باشد، کنایه از قاعده و روش صحیح، کنایه از کار آراسته و بانظام
اندام دادن: کنایه از آراستن، نظم و ترتیب دادن
اندام دادن: کنایه از آراستن، نظم و ترتیب دادن
پیش رفتن در کاری، به کاری دست زدن، پا پیش گذاشتن در امری
تن، بدن، قد و قامت، هر یک از اعضای بدن، عضو
اندام تناسلی: قسمت های دستگاه تناسلی جانوران که در عمل جفت گیری و تولید مثل شرکت دارند
اندام حسی: هر یک از اندام های تخصصی مانند، چشم، گوش، زبان و مانند آن
اندام تناسلی: قسمت های دستگاه تناسلی جانوران که در عمل جفت گیری و تولید مثل شرکت دارند
اندام حسی: هر یک از اندام های تخصصی مانند، چشم، گوش، زبان و مانند آن
زفتی، گدامنشی
آنچه با نان خورده می شود، نان خورش
کلمۀ استفهام برای پرسش در مورد انتخاب بین دو یا چند چیز، چه کسی؟، چه چیزی؟
بمعنی چه، کی