جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اعدام

اعدام

اعدام
نیست گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کشتن. (فرهنگ فارسی معین). نیست کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) (آنندراج) : اعدمه اﷲ اعداماً، نیست گردانید او را خدای. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نابود کردن. معدوم کردن.
لغت نامه دهخدا

اعدام

اعدام
جَمعِ واژۀ عَدَم. نیستیها. نیستها. نابودیها. نابودها. (فرهنگ فارسی معین). جَمعِ واژۀ عدم. (یادداشت بخط مؤلف) :
لا میز فی الأعدام من حیث العدم.
حاج ملاهادی سبزواری
لغت نامه دهخدا

اردام

اردام
بر جایی ابر، برگ آوردن درخت، هی کردن هین کردن شتر، خاکریزی (معین) همیشه بودن ساکن و پا بر جا بودن، رام ساختن خاک ریزی کردن
فرهنگ لغت هوشیار