جدول جو
جدول جو

معنی اکتوبر - جستجوی لغت در جدول جو

اکتوبر(اُ تُبْ)
اکتبر: استهل (هلال شهر رجب) لیلهالثلاثاء بموافقه التاسع لشهر اکتوبر. (ابن جبیر). و استشعار ابتدائه فی شهر یونیه... و آخر اول شهر اکتوبر. (ابن جبیر). و رجوع به اکتبر شود
لغت نامه دهخدا
اکتوبر
ماه دهم سال فرنگی مطابق نهم مهر تا نهم آبان
تصویری از اکتوبر
تصویر اکتوبر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اکتبر
تصویر اکتبر
ماه دهم سال فرنگی دارای ۳۱ روز که از نهم مهرماه آغاز می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استوار
تصویر استوار
محکم، پایدار، پابرجا، سخت، برای مثال تا نکنی جای قدم استوار / پای منه در طلب هیچ کار (نظامی۱ - ۷۰)
راست و درست، امین، مورد اعتماد،
در امور نظامی درجه داری که دارای درجه ای بالاتر از گروهبان یکم و پایین تر از ستوان سوم است
استوار داشتن: برقرار داشتن، اطمینان داشتن، باور داشتن، امین شمردن
استوار ساختن (کردن): محکم کردن، تایید کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاکتور
تصویر فاکتور
عامل، عامل موثر
در ریاضیات هر یک از مقسوم علیه های یک عدد یا یک عبارت جبری
صورتحساب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکذوبه
تصویر اکذوبه
دروغ، سخن دروغ و بی اساس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکذوبه
تصویر اکذوبه
دروغ دروغگفت ژاژه دروغ سخن دروغ سخن بی پایه، جمع اکاذیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاکتور
تصویر فاکتور
برگهای کوچک صورت خرید جنس را فاکتور گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتیار
تصویر اکتیار
زمین خوردن بر زمین افتادن، دستار بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتوبه
تصویر مکتوبه
مونث مکتوب نوشته، جمع مکتوبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التوبه
تصویر التوبه
توبه کردن، عزم بر ترک کاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتسار
تصویر اکتسار
شکستن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتوار
تصویر اعتوار
دست به دست کردن، به پستاگرفتن (پستا نوبت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استوار
تصویر استوار
پایدار، ثابت، متقن، پا برجا، راسخ، متین، محکم، امین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتوار
تصویر اجتوار
همسایگی کردن همسایه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتبر
تصویر اکتبر
ماه دهم فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استوار
تصویر استوار
((اُ تُ))
محکم، پایدار، سخت، مورد اعتماد، امین، درجه ای در ارتش، میان گروهبان و افسریار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکذوبه
تصویر اکذوبه
((اُ بِ))
دروغ، سخن بی پایه، جمع اکاذیب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتوار
تصویر اعتوار
((اِ))
دست به دست دادن، به یکدیگر عطا کردن
فرهنگ فارسی معین
((تُ))
برگه ای حاوی فهرست و قیمت اجناس فروخته شده که فروشنده به خریدار ارائه می کند، صورت حساب، برگ خرید (واژه فرهنگستان)، چند جمله ای یا عددی که چند جمله ای یا عددی مفروضی بر آن بخش پذیر باشد (ریاضی)، عامل (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتسار
تصویر اکتسار
شکستن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فاکتور
تصویر فاکتور
سازه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استوار
تصویر استوار
Steadfast
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استوار
تصویر استوار
fidèle
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استوار
تصویر استوار
непоколебимый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استوار
تصویر استوار
standhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استوار
تصویر استوار
непохитний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استوار
تصویر استوار
niezłomny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استوار
تصویر استوار
忍耐的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استوار
تصویر استوار
firme
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استوار
تصویر استوار
fermo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استوار
تصویر استوار
firme
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از استوار
تصویر استوار
standvast
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از استوار
تصویر استوار
มั่นคง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از استوار
تصویر استوار
teguh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی