خورنده و قاضم. (ناظم الاطباء). بسیارخورنده. (آنندراج) (غیاث اللغات). پرخور. سخت خورنده. بسیارخوار. (یادداشت مؤلف). بسیارخوار. ج، اکالون. (مهذب الاسماء) : باز خاک آمد شد اکال بشر چون جدا شد از بشر روح و بصر. مولوی. - اکال غلیظ، پرخور ستبر. بسیارخوار درشت هیکل. (فرهنگ فارسی معین). - ، سالخورد. سالخورده تر. (یادداشت مؤلف). بزرگتر از لحاظ سن. (از اقرب الموارد) ، بزرگ. کبیر، در مقابل صغیر. گویند: ’الاکبر و الاصغر’، ای الکبیر والصغیر. و ازآن است در نزد بعضی: اﷲاکبر، ای الکبیر. و نزد بعضی: اﷲاکبر من کل کبیر. (از اقرب الموارد) ، (اصطلاح منطق) موضوع مذکور در نتیجه، و مطلوب در قیاس اقترانی کلی. (یادداشت مؤلف). نزد علمای منطق اطلاق می شود بر مجهول مطلوب قیاس اقترانی. (از کشاف اصطلاحات الفنون) ، در اصطلاح علمای نحو قسمی از اشتقاقات است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به اشتقاق شود
خورنده و قاضم. (ناظم الاطباء). بسیارخورنده. (آنندراج) (غیاث اللغات). پرخور. سخت خورنده. بسیارخوار. (یادداشت مؤلف). بسیارخوار. ج، اکالون. (مهذب الاسماء) : باز خاک آمد شد اکال بشر چون جدا شد از بشر روح و بصر. مولوی. - اکال غلیظ، پرخور ستبر. بسیارخوار درشت هیکل. (فرهنگ فارسی معین). - ، سالخورد. سالخورده تر. (یادداشت مؤلف). بزرگتر از لحاظ سن. (از اقرب الموارد) ، بزرگ. کبیر، در مقابل صغیر. گویند: ’الاکبر و الاصغر’، ای الکبیر والصغیر. و ازآن است در نزد بعضی: اﷲاکبر، ای الکبیر. و نزد بعضی: اﷲاکبر من کل کبیر. (از اقرب الموارد) ، (اصطلاح منطق) موضوع مذکور در نتیجه، و مطلوب در قیاس اقترانی کلی. (یادداشت مؤلف). نزد علمای منطق اطلاق می شود بر مجهول مطلوب قیاس اقترانی. (از کشاف اصطلاحات الفنون) ، در اصطلاح علمای نحو قسمی از اشتقاقات است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به اشتقاق شود
شکمو دله ژرد شکمبنده: شکمبنده را چون شکم سیر گشت سیر کند بد دلی گرچه باشد دلیر (اقبالنامه نظامی) رس دل (گویش مازندرانی) دلیک پرخور بسیار خور شکمخواره، جمع اکل خوراکیها طعمه ها
شکمو دله ژرد شکمبنده: شکمبنده را چون شکم سیر گشت سیر کند بد دلی گرچه باشد دلیر (اقبالنامه نظامی) رس دل (گویش مازندرانی) دلیک پرخور بسیار خور شکمخواره، جمع اکل خوراکیها طعمه ها
سوزاناک ها: داروهای سوزنده بسیار خورنده یا ادویه اکاله. داروها و مواد شیمیایی سوزاننده داروهای تلخ و زننده داروهای تحلیل برنده انساج که غالبا سمی هم میباشند از قبیل نیترات دارژان و آمونیاک و غیره
سوزاناک ها: داروهای سوزنده بسیار خورنده یا ادویه اکاله. داروها و مواد شیمیایی سوزاننده داروهای تلخ و زننده داروهای تحلیل برنده انساج که غالبا سمی هم میباشند از قبیل نیترات دارژان و آمونیاک و غیره