- اکاره
- دست کم گیری، روی آوردن
معنی اکاره - جستجوی لغت در جدول جو
- اکاره
- دست کم گرفتن روی آوردن برزگر، دهقانی ساکن یک ده که سهمی از زمینهای دایر ندارد و برای کار کردن بدیه های مجاور میرود، جمع اکره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زن فاحشه و بدکار
بدکاره، فاحشه، قحبه، روسپی
آنچه به کار نیاید، بیکاره، از کارافتاده، بی فایده
بیکاره هیچکاره، سست وبی دست و پا، آنچه که از کارافتاده وبکاری نیاید
کشت و زرع کشاورزی حرث، (توسعا) مزرع مزرعه
آواران، مردم آوار
فراخ و هموار منبسط و مسطح
پاداش عمل
انتقام وقصاص
بارگاه، محلیکه کارهای دولتی را انجام میدهند
پروندش بردگی گرفتاری این واژه در تازی تنها برابراست با: راندن فرستادن
لنگ چادر بر گرفته از پارسی ازار ایزار ایزاره هزاره آن قسمتد از دیوار اطاق و یا ایوان که از کف طاقچه تا روی زمین بود
دگر چهره گی برانگیختن ریسمانک: ریسمان کوتاهی که به چادر یا تاژ بندند، میخ ریسمان
نشان دادن چیزی را
دخترگی دوشیزگی ناسفتگی دخت مهری
جمع ذکر، مردان
کرایه
سازمان، ستاد، سرپرستی
بیزاری، ناخوش داشت، واداشت
نمارش، نمار
خسروان
گرامی تران
پاچه ها
سماروغ، غارچ
چیره گری، دادن، زبردستی
خیره سر ستیزه کار لجوج
کینه ور، گران، ستیزنده، شوخ چشم
چه کار و عامل کدام عمل و شاغل کدام شغل
چیزی را به کسی عاریه وقرض دادن
سوزاناک ها: داروهای سوزنده بسیار خورنده یا ادویه اکاله. داروها و مواد شیمیایی سوزاننده داروهای تلخ و زننده داروهای تحلیل برنده انساج که غالبا سمی هم میباشند از قبیل نیترات دارژان و آمونیاک و غیره
پارسی تازی شده خسروان جمع کسری خسروان پادشاهان، شاهنشاهان ساسانی
جمع اکرم، گرامی تران جمع اکرم کریمتران، گرانمایگان، جوانمردان