- اپرنگ (پسرانه)
- نام پسر سام
معنی اپرنگ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خیار، خیار سبز
تخت پادشاهان، سریر
تخت پادشاهی، فر و شکوه، زیب و زیبایی، برای مثال فر و افرنگ به تو گیرد دین / منبر از خطبۀ تو آراید (دقیقی - ۹۸)
اروپا، فرنگستان
اروپا، فرنگستان
عقل و دانش، سریر، تخت پادشاهی، کنایه از فر و شکوه و زیبایی، جاه و جلال، برای مثال جهان خیره ماند ز فرهنگ او / از آن برز و بالا و اورنگ او (عنصری - ۳۶۱)
فرنگستان، اروپا
فر و شکوه، زیبایی
فر، شکوه، شأن
برنج، آلیاژی زرد رنگ و مرکب از مس و روی که برای ساختن سماور یا کفۀ ترازو و سینی به کار می رود
جوهر شمشیر، برق شمشیر، تیغ جوهردار، برق و جلا