ثروتمندان، اشراف، بزرگان، کسی که اخلاقی مانند اشراف و بزرگان دارد، اعیانی، بناها، ساختمان ها، اعیانی، مصالح ساختمان از قبیل سنگ، آجر، چوب، آهن، در، پنجره و امثال آن ها، عین
ثروتمندان، اشراف، بزرگان، کسی که اخلاقی مانند اشراف و بزرگان دارد، اعیانی، بناها، ساختمان ها، اعیانی، مصالح ساختمان از قبیل سنگ، آجر، چوب، آهن، در، پنجره و امثال آن ها، عین
جمع واژۀ لاوی و منسوب بدان، یعنی اشخاصی که از اولاد لاوی سومین پسر یعقوب اند، گاهی این لفظ به معنی کاهنان نیز استعمال شده است، (ایران باستان ج 2 حاشیۀ ص 1160)، در قاموس کتاب مقدس آمده: گاهی اوقات کلمه لاوی و لاویان برای جمیع اولاد لاوی استعمال شده است (خروج 6:25 لا 25:32 عد 35:2 یوشع 21:3 و 41) و گاهی از اوقات اختصاص به نسل لاوی دارد به جز خانواده های هارون و کهنه (اول پادشاهان 8:4 عزرا 2:2:70 یوحنّا 1:19) و گاهی از اوقات همچو صفتی از برای کهنه استعمال میشود یعنی که از سبط لاوی متسلسل است (تثنیه 17:18 یوشع3:3) اما معنی ثانوی که قصد از سبط لاوی باشد غیر ازسلسلۀ کهنه بیشتر در کتاب مقدس وارد است، و در سفرپیدایش به هیچوجه اشاره به تقدیس و تعیین لاویان نیست مگر در وقتی که در فقرۀ گوساله با موسی از برای خداوند غیرت کشیدند، از آن پس از برای خدمت مقدس معین گشتند (تثنیه 10:8 و 9 و 33:8 و 11) و در وقت تعیین ایشان عدد مردان 22000 و عدد اول زادگان جمیع اسباط22273 نفر بودند و قوم فدیه آنهائی را که افزون بودند هریک را پنج شاقل دادند (سفر اعداد 3:45 - 51) و این مبلغ مطابق همان مقداری بود که از برای فدیۀ اول زادگان انسان و حیوانات نجس و چیزهای مهیب لازم بود (لاویان 27:6، سفر اعداد 18:16) و قوم لاوی واسطۀ قوم و کاهنان بودند و ایشان را جایز نبود که قربانی گذرانند و بخور سوزانند و نیز جایز نبود که اشیاء مقدسه را بدون پرده و پوشش ملاحظه کنند (سفر اعداد 4:5) لکن ایشان از سایرین به تابوت سکینه نزدیکتر بودند چنانکه چادر جماعت را هنگام کوچ کردن ایشان بر میداشتند و در وقت فرود آمدن و منزل کردن برپا مینمودند، و از برای وظیفۀ خدمت خود بعد از شست و شو و تراشیدن بدن حاضر میشدند، خلاصه واجبات بنی لاوی در نهایت دقت معین بود و به سه بهره منقسم بودند: قهاتیان و جرشونیان و مراریان، بهرۀ اول بردارندگان ظروف مقدسه، بهرۀ دوم بردارندگان اقسام خیمه و بهرۀ سوم بردارندگان لوحها و ستونها بودند، و شهرهائیکه به لاویان اختصاص داشت چهل و هشت شهر با اطراف آنها بمسافت هزار ذرع از همه طرف مختص آنها بود یعنی سیزده شهر از برای کاهنان و شش شهر از برای بست بتوسط قرعه تعیین یافت در میان اسباط، و لاویان را غیر از این شهرها و اطراف آنها عشر تمام محصولات از حیوانات و نباتات نیز بود واز این عشر ایشان بکاهنان میدادند (سفر اعداد 18:20 - 32) و در هر سه سال یک دفعه عشر ثانوی نیز میگرفتند و نیز در هنگام خدمت بعضی وظایف دیگر علاوه بر آنهائی که ذکر شد داشتند، و در ایام داود عدد کهنه به 38000 رسید که 24000 آنها از برای خدمات معینه مقرر گشتند و 6000 نفر از برای تعلیم شریعت و اجرای احکام معین شدند و 4000 از برای وظیفۀ دربانی و 400 نفر از برای خواندن و نواختن آلات طرب بودند این ها را فرقه فرقه نموده هر فرقه بنوبت خود از شهرهای خودشان برای خدمت مقدس حاضر میشدند (اول تواریخ ایام 23: و 24:20 - 31 و 25:26) و در وقتی که سبط اسرائیل از یهوداجدا گشتند سبط لاویان با یهودا همدست گردیدند (دوم تواریخ ایام 11:13 - 15) و ایشان را در تدبیر آن مملکت مخصوصاً در ایام یهوشافاط (دوم تواریخ ایام 19:8 - 11 و 20:14 - 28 و یوحنا اشعیا 2 تو 23:1 - 8 و حزقیا دوم تواریخ 29:3 - 36 و 30:21 و 22 و 31:2 - 4 و یوشیا دوم تواریخ 34:12 و 35:3 - 18) و غیره ید طولائی بود لکن بعد از اسیری معدودی از ایشان مراجعت کردند (عزرا 2:36 - 42 و 3:10 و 6:18) اما آنانی که به اورشلیم مراجعت کردند بر سر منصب قدیم خود رفتند و دردهاتی که نزدیک اورشلیم بود مأوی گزیدند و قوم کمافی السابق عشر معینه را بدیشان می دادند (نحمیا 10:37 - 39 و 12:29) ولی در عهد جدید آنها را همچو اشخاصی که در رسوم و قواعد ظاهری شرعیه ماهر می بودند و باطن آن را ترک می کردند به حساب می آورد (لوقا 10:32)
جَمعِ واژۀ لاوی و منسوب بدان، یعنی اشخاصی که از اولاد لاوی سومین پسر یعقوب اند، گاهی این لفظ به معنی کاهنان نیز استعمال شده است، (ایران باستان ج 2 حاشیۀ ص 1160)، در قاموس کتاب مقدس آمده: گاهی اوقات کلمه لاوی و لاویان برای جمیع اولاد لاوی استعمال شده است (خروج 6:25 لا 25:32 عد 35:2 یوشع 21:3 و 41) و گاهی از اوقات اختصاص به نسل لاوی دارد به جز خانواده های هارون و کهنه (اول پادشاهان 8:4 عزرا 2:2:70 یوحنّا 1:19) و گاهی از اوقات همچو صفتی از برای کهنه استعمال میشود یعنی که از سبط لاوی متسلسل است (تثنیه 17:18 یوشع3:3) اما معنی ثانوی که قصد از سبط لاوی باشد غیر ازسلسلۀ کهنه بیشتر در کتاب مقدس وارد است، و در سفرپیدایش به هیچوجه اشاره به تقدیس و تعیین لاویان نیست مگر در وقتی که در فقرۀ گوساله با موسی از برای خداوند غیرت کشیدند، از آن پس از برای خدمت مقدس معین گشتند (تثنیه 10:8 و 9 و 33:8 و 11) و در وقت تعیین ایشان عدد مردان 22000 و عدد اول زادگان جمیع اسباط22273 نفر بودند و قوم فدیه آنهائی را که افزون بودند هریک را پنج شاقل دادند (سفر اعداد 3:45 - 51) و این مبلغ مطابق همان مقداری بود که از برای فدیۀ اول زادگان انسان و حیوانات نجس و چیزهای مهیب لازم بود (لاویان 27:6، سفر اعداد 18:16) و قوم لاوی واسطۀ قوم و کاهنان بودند و ایشان را جایز نبود که قربانی گذرانند و بخور سوزانند و نیز جایز نبود که اشیاء مقدسه را بدون پرده و پوشش ملاحظه کنند (سفر اعداد 4:5) لکن ایشان از سایرین به تابوت سکینه نزدیکتر بودند چنانکه چادر جماعت را هنگام کوچ کردن ایشان بر میداشتند و در وقت فرود آمدن و منزل کردن برپا مینمودند، و از برای وظیفۀ خدمت خود بعد از شست و شو و تراشیدن بدن حاضر میشدند، خلاصه واجبات بنی لاوی در نهایت دقت معین بود و به سه بهره منقسم بودند: قهاتیان و جرشونیان و مراریان، بهرۀ اول بردارندگان ظروف مقدسه، بهرۀ دوم بردارندگان اقسام خیمه و بهرۀ سوم بردارندگان لوحها و ستونها بودند، و شهرهائیکه به لاویان اختصاص داشت چهل و هشت شهر با اطراف آنها بمسافت هزار ذرع از همه طرف مختص آنها بود یعنی سیزده شهر از برای کاهنان و شش شهر از برای بست بتوسط قرعه تعیین یافت در میان اسباط، و لاویان را غیر از این شهرها و اطراف آنها عشر تمام محصولات از حیوانات و نباتات نیز بود واز این عشر ایشان بکاهنان میدادند (سفر اعداد 18:20 - 32) و در هر سه سال یک دفعه عشر ثانوی نیز میگرفتند و نیز در هنگام خدمت بعضی وظایف دیگر علاوه بر آنهائی که ذکر شد داشتند، و در ایام داود عدد کهنه به 38000 رسید که 24000 آنها از برای خدمات معینه مقرر گشتند و 6000 نفر از برای تعلیم شریعت و اجرای احکام معین شدند و 4000 از برای وظیفۀ دربانی و 400 نفر از برای خواندن و نواختن آلات طرب بودند این ها را فرقه فرقه نموده هر فرقه بنوبت خود از شهرهای خودشان برای خدمت مقدس حاضر میشدند (اول تواریخ ایام 23: و 24:20 - 31 و 25:26) و در وقتی که سبط اسرائیل از یهوداجدا گشتند سبط لاویان با یهودا همدست گردیدند (دوم تواریخ ایام 11:13 - 15) و ایشان را در تدبیر آن مملکت مخصوصاً در ایام یهوشافاط (دوم تواریخ ایام 19:8 - 11 و 20:14 - 28 و یوحنا اشعیا 2 تو 23:1 - 8 و حزقیا دوم تواریخ 29:3 - 36 و 30:21 و 22 و 31:2 - 4 و یوشیا دوم تواریخ 34:12 و 35:3 - 18) و غیره ید طولائی بود لکن بعد از اسیری معدودی از ایشان مراجعت کردند (عزرا 2:36 - 42 و 3:10 و 6:18) اما آنانی که به اورشلیم مراجعت کردند بر سر منصب قدیم خود رفتند و دردهاتی که نزدیک اورشلیم بود مأوی گزیدند و قوم کمافی السابق عشر معینه را بدیشان می دادند (نحمیا 10:37 - 39 و 12:29) ولی در عهد جدید آنها را همچو اشخاصی که در رسوم و قواعد ظاهری شرعیه ماهر می بودند و باطن آن را ترک می کردند به حساب می آورد (لوقا 10:32)
دهی از دهستان جلگۀ بخش خوانسار شهرستان گلپایگان در 14 هزارگزی خاور گلپایگان و 15 هزارگزی خاور راه شوسۀ گلپایگان به خوانسار واقع است، جلگه ای گرمسیر، مالاریایی و دارای 480 تن سکنه است، آب آنجا از چشمه، قنات و چاه تأمین میشود، محصول عمده اش پنبه و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان جلگۀ بخش خوانسار شهرستان گلپایگان در 14 هزارگزی خاور گلپایگان و 15 هزارگزی خاور راه شوسۀ گلپایگان به خوانسار واقع است، جلگه ای گرمسیر، مالاریایی و دارای 480 تن سکنه است، آب آنجا از چشمه، قنات و چاه تأمین میشود، محصول عمده اش پنبه و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان قطور بخش حومه شهرستان خوی، واقع در 46هزارگزی جنوب باختری خوی و 8500 گزی جنوب راه ارابه رو قطور بخوی، این ده در دره واقع شده و هوای آن سردسیر و سالم و سکنۀ آن 166 تن است، آب راویان از چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات است، پیشۀ مردم کشاورزی و دامپروری است، این ده در 5هزارگزی مرز ترکیه قرار گرفته و محل سکونت ایل شکاک است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان قطور بخش حومه شهرستان خوی، واقع در 46هزارگزی جنوب باختری خوی و 8500 گزی جنوب راه ارابه رو قطور بخوی، این ده در دره واقع شده و هوای آن سردسیر و سالم و سکنۀ آن 166 تن است، آب راویان از چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات است، پیشۀ مردم کشاورزی و دامپروری است، این ده در 5هزارگزی مرز ترکیه قرار گرفته و محل سکونت ایل شکاک است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
سفر لاویان کتاب سوم از پنج سفر است، درقاموس کتاب مقدس آمده: از آنرو به این اسم نامیده شده که مخصوصاً مشتمل بر ذکر قوانین و آئین لیویان و کاهنان و هدایا و قربانیهای ایشان است و عبرانیان آن را شریعت کاهنان خوانند، در قسم اول قربانیهای خونی و نیز قربانیهای سوختنی و غیر خونی و هدایای آردی وقربانیهای رفع گناهی و قربانیهای سلامتی و جاهلی و خطائی و گناهانی که برای آنها باید قربانی گذرانیده شود و دستورالعمل و طرز گذرانیدن آنها مفصلا در جای خود مذکورند و تمامی این تفاصیل نه تنها اهمیت عبادت الهی را بیان میسازد بلکه از همه تضعیفها و تبدیلات انسانی که شخص را به بت پرستی میکشاند نیز مانع است تمامی این نظم و اسلوب ظل خوبیهای زمان آینده بود و نشانۀ بره که بروح ازلی خویشتن را بی عیب بحضور خدا گذرانیده و نامۀ عبرانیان برای این مطلب بهترین تفسیرهاست، بعد از آن تفصیل تقدیس کردن هارون و فرزندانش بمثابۀ کاهنان و متعاقب آن حکایت دانش آمیز ناداب و ابیهو مذکور است پس از آن قواعد و قوانین تطهیر شخصی و رسمی که یادگار و تذکرۀ دائمی از آلایش گناه و تقدس خداست عطا شد بعد حکایت روز کبیر کفاره، در این روز بنی اسرائیل از وساوس و بت پرستی و ناپاکی و سایراعمال کنعانیان انتباه یافته قوانین حفظ اخلاق و صیانت تندرستی و قواعد ملتی بایشان داده شد و مأمور گشتند که عیدهای مخصوصۀ خود را و شرایع و قوانین مخصوصۀ روز سبت و سال پنجاهم را که یوبیل خوانند نگاهدارند و نذورات و عشرها را نیز مرعی دارند، تنبیهات و مواعدی که در باقی این کتاب مذکور است نظر و توجه ایشان را به سوی آینده می آورد و مقصود از اتحاد تمامی قوم در خدمت خدای حافظ عهد ظلی است که اصل آن مسیح وملکوت اوست، عموماً معتقدند که این کتاب می باید از تصنیفات موسی بوده باشد اگر چه محتمل است که هارون وی را امداد کرده، این کتاب محتوی تاریخ ماه اول سال دوم است بعد از خروجشان ازمصر، (قاموس کتاب مقدس)
سِفر لاویان کتاب سوم از پنج سِفر است، درقاموس کتاب مقدس آمده: از آنرو به این اسم نامیده شده که مخصوصاً مشتمل بر ذکر قوانین و آئین لیویان و کاهنان و هدایا و قربانیهای ایشان است و عبرانیان آن را شریعت کاهنان خوانند، در قسم اول قربانیهای خونی و نیز قربانیهای سوختنی و غیر خونی و هدایای آردی وقربانیهای رفع گناهی و قربانیهای سلامتی و جاهلی و خطائی و گناهانی که برای آنها باید قربانی گذرانیده شود و دستورالعمل و طرز گذرانیدن آنها مفصلا در جای خود مذکورند و تمامی این تفاصیل نه تنها اهمیت عبادت الهی را بیان میسازد بلکه از همه تضعیفها و تبدیلات انسانی که شخص را به بت پرستی میکشاند نیز مانع است تمامی این نظم و اسلوب ظل خوبیهای زمان آینده بود و نشانۀ بره که بروح ازلی خویشتن را بی عیب بحضور خدا گذرانیده و نامۀ عبرانیان برای این مطلب بهترین تفسیرهاست، بعد از آن تفصیل تقدیس کردن هارون و فرزندانش بمثابۀ کاهنان و متعاقب آن حکایت دانش آمیز ناداب و ابیهو مذکور است پس از آن قواعد و قوانین تطهیر شخصی و رسمی که یادگار و تذکرۀ دائمی از آلایش گناه و تقدس خداست عطا شد بعد حکایت روز کبیر کفاره، در این روز بنی اسرائیل از وساوس و بت پرستی و ناپاکی و سایراعمال کنعانیان انتباه یافته قوانین حفظ اخلاق و صیانت تندرستی و قواعد ملتی بایشان داده شد و مأمور گشتند که عیدهای مخصوصۀ خود را و شرایع و قوانین مخصوصۀ روز سبت و سال پنجاهم را که یوبیل خوانند نگاهدارند و نذورات و عشرها را نیز مرعی دارند، تنبیهات و مواعدی که در باقی این کتاب مذکور است نظر و توجه ایشان را به سوی آینده می آورد و مقصود از اتحاد تمامی قوم در خدمت خدای حافظ عهد ظلی است که اصل آن مسیح وملکوت اوست، عموماً معتقدند که این کتاب می باید از تصنیفات موسی بوده باشد اگر چه محتمل است که هارون وی را امداد کرده، این کتاب محتوی تاریخ ماه اول سال دوم است بعد از خروجشان ازمصر، (قاموس کتاب مقدس)
دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 62هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 50هزارگزی جنوب باختری راه شوسۀ مهاباد به سردشت، درمنطقۀ کوهستانی، سردسیر، سالم و سکنۀ آن 23 تن سنی، کردی زبان اند، آب آن از رود خانه بادین آباد، محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 62هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 50هزارگزی جنوب باختری راه شوسۀ مهاباد به سردشت، درمنطقۀ کوهستانی، سردسیر، سالم و سکنۀ آن 23 تن سنی، کردی زبان اند، آب آن از رود خانه بادین آباد، محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
جمع وزن، سنگینی ها، اندازه ها سنجه ها سنگ ها جمع وزن: سنگینیها وزنها. یا اوزان و مقیاسها و مقادیر. سنگ و اندازه و نرخ، بناها، سازی است از ذوات الاوتار که کاسه و سطح آن کشیده و بلند است
جمع وزن، سنگینی ها، اندازه ها سنجه ها سنگ ها جمع وزن: سنگینیها وزنها. یا اوزان و مقیاسها و مقادیر. سنگ و اندازه و نرخ، بناها، سازی است از ذوات الاوتار که کاسه و سطح آن کشیده و بلند است
درآمدن، بودن، زنبازی زنبازگی، آوردن، کشتن، به جا آوردن آمدن، بودن، آرمیدن با زن، آوردن، کردن کاری را، هلاک کردن، نزدیک رسیدن بلا یا دشمن کسی را، ارتکاب: ارتکاب ذنوب. یا اتیان بمثل. نظیر و شبیه آوردن چیزی را
درآمدن، بودن، زنبازی زنبازگی، آوردن، کشتن، به جا آوردن آمدن، بودن، آرمیدن با زن، آوردن، کردن کاری را، هلاک کردن، نزدیک رسیدن بلا یا دشمن کسی را، ارتکاب: ارتکاب ذنوب. یا اتیان بمثل. نظیر و شبیه آوردن چیزی را